از گاو و گوسفندان مردم که نپرس، لاغر و رنجور؛ در اسارت لشکر عطشند. همین طور حیوانات صحرا و مرغان هوا که همه تشنه و افسردهاند. زمین و زمان در چنگ آفتاب است. هیولای مرگ، در آسمان شهر به پرواز آمده است.
السلام علیک یا امام حسن عسگری |
انسانها نیز در وضعیت بدتری به سر میبرند. آنها برای رهایی از عفریت مرگ و نجات از کابوس خشکسالی، دست به هر کاری زدهاند؛ در فرجام تکاپوهای بیحاصل، ناگزیر، روانه دربار میشوند و مشکل خود را با خلیفه در میان میگذارند. خلیفه، بزرگان شهر را فرا میخواند و با آنها به مشورت میپردازد. بعد از ساعتها شور و مشورت، بهترین راه نجات را، «خواندن نماز باران» مییابند...
زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، در حالی که روزهدار هستند، به سوی خارج شهر رهسپار میشوند. عشق و امید، در چهرههای رنجور و آفتاب زدهشان نهفته است. ورد زبانشان ذکر و دعا است. جز نزول باران، خواسته دیگری ندارند. خیلی زود، صفها بسته میشود. از صفهای طولانی و پشت سر هم نمازگزاران، صحنههای جالب و به یادماندنی به وجود میآید. همهمه التماسآمیز، فضای بیابان را پر کرده است.
طولی نمیکشد که نماز به پایان میرسد. چشمهای امیدوار به آسمان دوخته میشوند. آفتاب همچنان میتابد و گرمای نفسگیرش زمین و زمان را آتشگون ساخته است. کمکم یأس و ناامیدی بر دلها سایه میافکند. بر اضطراب و افسردگی نمازگزاران افزوده میشود؛ هر یک بیصبرانه، بیابان را ترک میکنند. روز دوم و سوم نیز مراسم نماز، با همان کیفیت و شکوه بیشتر ادامه مییابد؛ ولی ابرهای بارانزا، همچنان نایاب و رؤیایی، و تنها در عالم ذهن آنان باقی میماند و حسرت چند قطره اشکِ آسمان، دلهایشان را به درد میآورد!
«جاثلیق»، بزرگ اسقفان مسیحی، رو به راهبان مسیحی میکند و با لحن غرورآمیزی میگوید:
ـ سه روز است که مسلمانان به صحرا رفتهاند و با ادای نماز، از خدا خواستهاند تا باران رحمتش را نازل سازد؛ اما هنوز باران نیامده است. اگر آنان بر حق بودند، حتماً تا حالا باران آمده بود؛ امروز نوبت ماست تا حقانیت خود را به آنان نشان دهیم.
سخنانش که تمام میشود، راه میافتد. راهبان و سایر مسیحیان نیز از دنبالش گام برمیدارند و لحظاتی بعد، ناقوس عبادت به طنین در میآید و آنان طبق شیوه خویش به نماز و عبادت میپردازند و از خداوند، طلب باران میکنند. طولی نمیکشد که ابرهای تیره و بارانآور، کران تا کران آسمان را فرامیگیرند و قطرههای بارانِ درشت و پُر آب، از دل آسمان گرم و دم کرده « سامرّا» فرو میریزند.
صحنه عجیبی است! مثل این که معجزه بزرگی رخ داده است. به همین جهت، مسیحیان را شادی و شادابی فرامیگیرد و به پاس این موفقیت بزرگ، به یکدیگر دست میدهند و حقانیت خویش را به رخ مسلمانان میکشند. مسلمانان نیز با دیدن آن همه باران، به تحسین آنان میپردازند و به دین و آیین آنها متمایل میشوند.
امام زمان، انسان کامل
آیت الله حسن زاده آملی مینویسد: امام زمان
در عصر محمدى، انسان کاملی است که جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره
ختمى، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات
او به طور اکمل است و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛
چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه
وی بر احکام بدن طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و
از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به
عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر میشود».
وی عقیده دارد: انسان کامل که تجلی آن امام معصوم است، تبلوری از اسم اعظم الهی است. از دیدگاه ایشان بقای تمام عالم، به بقای انسان کامل است؛ چون انسان کَوْن جامع و مظهر اسم جامع است و تمام اسما در ید قدرت اوست. صورت جامعه انسانی و غایت غایتهای تمام موجوداتی که امکان وجود دارند، اوست. بنابراین دوام مبادی غایات، دلیل استمرار بقای علت غائیّه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود.[4] مقام قطب همان رتبه امامت و مقام خلافت است که تعدد و انقسام به ظاهر و باطن در آن راه ندارد. امام در هر عصر بیش از یک شخص ممکن نیست و آن خلیفة الله و قطب زمان است و کلمه خلیفه به لفظ واحد در کریمه (إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً ) اشاره به وجوب وحدت خلیفه در هر عصر است. شقوق اعلم و اعقل و مانند آن و نیز تقسیم نمودن خلافت به ظاهر و باطن، حق سکوتی است که اوهام موهون را بدین قسمت اقناع و ارضا مینماید.«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد. بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات میرساند:
آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن
از فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهان
از نور وی است باز عالم روشن
به نام خدا
سلام
یکى از اذکار مهمى که انسان را به خدا نزدیک مىکند و در مسیر حق ثابتقدم نگاه مىدارد، صلوات بر پیامبر اکرم و آل اوست.
درود و صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله موجب علوّ درجات و ثواب براى فرستندگان آن خواهد بود و دیگر این که فرستادن صلوات سبب مىشود نام و یاد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى همیشه زنده و جاوید بماند. به همین دلیل آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حضرت حق بر عهده آنها گذارده شده است، بر او درود مىفرستند. اکنون که چنین است تمام انسانها باید با این پیام جهان هستى هماهنگ شوند و بر او درود بفرستند:
«اِنَّ اللهَ وَ ملائکَتَهُ یُصَلُّونَ على النّبىَّ یا ایّها الّذین آمنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلَّمُوا تسلیماً» (1)؛ خدا و فرشتگان بر پیامبر درود مىفرستند؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.»
درباره کیفیت صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله، در روایات بىشمارى که از طرق اهل سنت و اهلبیت علیهمالسلام رسیده، صریحاً آمده است که «آل محمد» را به هنگام صلوات بر «محمد» باید افزود در غیر این صورت صلوات، ابتر و ناتمام خواهد بود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: بر من درود ناقص نفرستید. گفتند: اى رسول خدا! درود ناقص چیست؟ حضرت فرمودند: این که بگویید: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ.
بلکه بگویید: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ.
پیامبر صلى الله علیه و آله، گوهر گرانقدر در عالم آفرینش است و اگر به لطف الهى در دسترس انسانها قرار گرفته، نباید ارزانش بشمارند و ارج و مقام او را در پیشگاه پروردگار و نزد فرشتگان فراموش کنند. او انسانى است که از میان انسانها برخاسته، ولى نه یک انسان عادى، بلکه انسانى که یک جهان در وجودش خلاصه شده است.(2)
ابوحمزه ثمالى از یکى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله به نام "کعب ابن عجوه" چنین نقل مىکند:
هنگامى که آیه 56 سوره احزاب نازل شد، عرض کردیم "یا رسول الله! سلام بر تو را مىدانیم، ولى صلوات بر تو چگونه است؟" فرمود، بگویید:
«خدایا! صلوات و برکات خود را بر محمد و آل محمد قرار بده همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم(ع) قرار دادى. همانا تو ستوده و بخشندهاى و بر محمد صلى الله علیه و آله و آل محمد علیهم السلام برکت ببخش چنان که بر ابراهیم علیه السلام و آل ابراهیم بخشیدى که تو ستوده و بزرگوارى.» (3)
رسول خدا فرمودند: «اِنَّ اولىَ النّاسَ بى یَوْمَ القیامةِ أَکْثَرُهُمْ عَلىَّ صَلاةً»؛ سزاوارترین مردم در روز قیامت به من آن کسى است که بیشتر بر من درود فرستد.»
ادامه مطلب ...
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از ابنا؛ شیعیان پاکستان در منطقه پاراچنار سالهاست در نزدیکی مرز افغانستان از یک سو زیر فشار حملات وهابیون گروه طالبان بوده و از سوی دیگر بعد از مسدود شدن مرزها در محاصره نیروهای دولتی پاکستان و افغانستان هستند.همچنین 3 شیعه دیگر در هفته گذشته در این منطقه به شهادت رسیدند.
بنا به گزارش خبرنگار ابنا و به گفته منابع مطلع محلی، نیروهای افغان یکی از شاهراههای کلیدی شیعیان در منطقه مسکونی کورم را مسدود کرده اند که موجب بالارفتن نگرانی ها در مورد وقوع فاجعه وخیم انسانی شده است. در مناطق تحت محاصره، حدود 400,000 شیعه زندگی می کنند که از کمبود آب و برآوردن نیاز های اولیه زندگی و بهداشتی رنج می برند.
ساکنان پاراچنار از نوامبر 2007 که طرفداران گروه طالبان جهت قطع ارتباط گروه های شیعی با یکدیگر تمامی مسیرها را مسدود کرده اند، تنها از مسیر استان های پکتیا و قندهار برای سفربه ایالت مرکزی پیشاور استفاده می کنند. روز سه شنبه، مسئولان افغانی مسیر کلیدی منطقه کورم إیجنسی به ایالت پکتیا را هم به دلایل نامعلومی مسدود کرده و شیعیان را به طور کامل محاصره کردند و صدها تن از ساکنان کورم إیجنسی که قصد مسافرت به ایالت پیشاور را داشتند متوقف کردند.
یک منبع آگاه گفت: مسدود کردن این مسیر ممکن است به وقوع یک بحران انسانی بیانجامد؛ زیرا ساکنان کورم إیجنسی برای سفر به پیشاور باید کرایه ای معادل 100 برابر کرایه معمول را بپرادازند و این مسیر نیم ساعته را در مدت 14 الی 18 ساعت طی کنند!
دره اسماعیل خان و کورم إیجنسی شاهد حوادث بیشمار و قتل عام های گسترده ای از سوی نیروهای نظامی طالبان در سالهای اخیر بوده اند. برخی منابع محلی از کشته شدن بیش از 2000 نفر از شیعیان این منطقه از سال 2007 تاکنون خبر می دهند.
برخی کشورهای سرمایه دار عربی در سالهای اخیر به روش های گوناگون از گروه های تروریست وهابی نظیر عناصر طالبان حمایت می کنند و از فرستادن سلاح های سنگین نظامی نیز إبایی ندارند.
ادامه مطلب ...به نام خدا
سلام
رییس سابق تشریفات لیبی که 40 سال در کنار " معمر قذافی" بوده است، تاکید کرد که حرکت مردم لیبی تا سقوط قطعی قذافی متوقف نخواهد شد.
به گزارش روز پنجشنبه پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبری العالم، " نوری المسماری" ، خاطرنشان کرد: اگر قذافی کشته نشود، محاکمه و مجازات او حتمی است.
المسماری به هزاران کشته وزخمی حملات وحشیانه نیروهای قذافی به مردم بیگناه لیبی اشاره کرد و گفت که قذافی به پایان راه رسیده و همه چیز را از دست داده است.
وی سخنرانی سه شنبه شب قذافی را " سخنرانی یک شکست خورده" توصیف کرد و افزود: قذافی حتی کنترل 5 درصد لیبی را اختیار ندارد.
به گزارش وبلاگستان مشرق، نویسنده وبلاگ "حدیث نفس" با اشاره به سالگرد شهادت امیرحسام ذوالعلی در فتنه88، نوشت:
1- برادر! چه حکایتی است که کشته شدگان واقعی و دروغین شان را عالم و آدم می شناسد، اما نام و چهره ی تو نازنین را ما که خبری از زیر دستمان در نمی رود، بعد از یک سال برای اولین بار است که می بینیم!
|
2- لعنت خدا به سران فتنه؛ نه برای اینکه عامل کشته شدن تو اند؛ نه! غریبه که نیستی برادر! بگذار به زبان خودمان بگویم؛ وقتی اینها قصد جان نظام اسلامی - امید مستضعفان دنیا، و ثمره ی مجاهدت تمام خوبان تاریخ بشر- کرده باشند، دیگر «کی ارزشی دارد این جان ما» که بخواهیم آن را در کنار جرم بزرگ سران فتنه مطرح کنیم؟!
و خطاب به امام راحل مان:
این مردمان غریبه نبودند ای پدر / دیروز در رکاب تو شمشیر می زدند...
3-
اما خوب پریدی ها برادر! خیلی ها دوست داشتند جای تو باشند، خودم دیدم!
همان روز در میدان ولیعصر و بعد از آن هم در خیابان کریمخان خودم دیدم
جوانانِ از مجلس عزا بیرون آمده را که علیرغم سنگ پرانی اراذل، با دست خالی
به سمت شان هجوم بردند، با اینکه می دانستند آن سنگ های بزرگ با پیشانی چه
می کند. شاید قبل از دویدن نیت کرده بودند در همان روز و ساعاتی که پیشانی
حضرت...
اما شهادت قسمت تو بود برادر... فیالیتنی کنت معک...
به نام خدا
سلام
به گزارش خبرنگار تقریب(تنا)، کتاب مسیرة التقریب نوشته دکتر محمدعلی آذرشب
که به زبان عربی و در دو جلد به تازگی به چاپ رسیده، از سوی مجمع جهانی
تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است.
محمدعلی آذرشب، عضو شورای عالی
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، استاد دانشگاه، نویسنده و کارشناس مسائل
فرهنگی جهان اسلام است که در کارنامه علمی خود، علاوه بر ترجمه فارسی به
عربی حدود ۵۰ کتاب و مقاله، تألیف مجموعهای از کتب در موضوع تقریب مذاهب
اسلامی، روابط فرهنگی ایران و عرب،و فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی، چاپ شده
در تهران و بیروت و دمشق را نیز
داراست. تحقیق کتاب «مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار» (تفسیر شهرستانی) هم
از آثار وی است.
1- شرک بالله
اولین
گناه کبیره شرک بخدای تعالی است و به کبیره بودن آن، حضرت رسول و حضرت
امیر المؤمنین و صادق و کاظم و رضا و جواد علیهم السلام تصریح فرموده اند
بلکه از حضرت صادق(ع) آمده است که از هر گناه کبیره بزرگتر شرک بخداست.
و دلیل بر اینکه بزرگترین گناهان کبیره است فرمایش پروردگار است که می فرماید: «خدا
نمی آمرزد شرک آورده شده با او را اگر کسی مشرک از دنیا برود آمرزیده شدنی
نیست، و غیر شرک را از هر که بخواهد می آمرزد.» یعنی غیر از شرک قابل
آمرزش است. و نیز می فرماید: «کسی که به خدا شرک آورد خدا بهشت را
برا او حرام فرموده و جایگاهش دوزخ است و برای ستم کنندگان یاری کنندگانی
نیست.» چون کبیره بودن گناه شرک نزد هر مسلمانی بدیهی است ذکر
سایر آیات شریفه و روایات وارده در بزرگی این گناه لزومی ندارد، چیزی که
مهم است دانستن معنی شرکت و مراتب آن است.
2- یأس
دوم
از گناهان کبیره ناامیدی از رحمت الهی است. «الیأس من روح الله» روح در
لغت نسیمی را می گویند که انسان از آن لذت و راحتی می برد. چون سبب یأس از
پروردگار عالم اعتقاد نداشتن بقدرت و کرم و رحمت بی پایان او است در قرآن
مجید آنرا از صفات کفار قرار داده و می فرماید «ناامید از رحمت الهی نمی
شود مگر کسی که کافر است.»
پس از شرک هیچ گناهی بزرگتر از یأس
نیست زیرا هر گناهی که از شخصی سر می زند تا وقتی که مأیوس نباشد ممکن است
در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزیده شود ولی شخص مأیوس آمرزیده شدنی
نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه نماید. از این گذشته یأس سبب جرأت بر جمیع گناهان می گردد چون شخص می گوید من که معذب خواهم بود چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم؟
3- آدمکشی
سوم
از گناهان کبیره کشتن کسی است که خدا و پیغمبر(ص) اذن در کشتن نداده اند.
دلیل بر کبیره بودن آن، در روایاتی که از حضرت رسول و حضرت امیر و حضرات
صادق و کاظم و رضا و جواد علیهم السلام وارد شده بکبیره بودن آن تصریح
فرموده اند.
بعلاوه از گاناهانی است که خدایتعالی در قرآن مجید
صریحا بر آن وعده عذاب داده از آن جمله می فرماید: «هر کسی مؤمنی را از روی
عمد و قصد بکشد پاداشش دوزخ است، در حالی که در آن جاودان می باشد و خشم
خدا بر او است و او را از رحمت خود دور ساخته و عذاب بزرگی را برایش آماده
ساخته است.»
انتهار هم قتل است: خداوند در سوره نساء
آیه 33 می فرماید: خودتان را به ناحق نکشید یا اینکه نفس خود را نکشید و
خود را برای بتان قربانی نکنید. یا اینکه در هنگام غضب خود را انتحار
نکنید، بدرستی که خداوند بشما اهل ایمان مهربان است، و کسی که از روی تعدی و
تجاوز بغیر و ستم بر خود قتل نفس نماید، زود باشد که او را در آتشی سخت در
آوریم و این بر خدا سهل و آسان است.