فتنه در قرآن مجید دارای دو معنی است؛ معنی اول آزمایش است و معنی دوم بلوا و آشوب.
در عرصه فتنه ای که به معنی بلوا و آشوب است حق و باطل چنان در هم می آمیزد که شناخت حق از باطل برای عموم مشکل می شود.
هرگاه فتنه از خدای تعالی باشد به مقتضاء و وجه حکمت است و اگر فتنه از انسان بدون امر و حکم خدای سربزند نقطه مقابل حکمت الهی است و لذا خداوند انسان را در ایجاد انواع فتنه ها در هر جا و مکان مذمت می کند مثل آیات ۱۹۱ سوره بقره «والفتنه اشد من القتل» و آیه ۰۱ سوره بروج «ان الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحریق» «آنان که مردان و زنان را به آتش فتنه سوختند و توبه نکردند، بر آنها عذاب جهنم و آتش سوزان دوزخ مهیاست.» (و مثل آیه ۲۶۱ صافات آیه۶ قلم)
فتنه دنیوی از قتل بدتر است. زیرا اولا کسی که آتش فتنه را برمیافروزد و عدهای را به آن آتش میسوزاند، بهطوری آنها را ناراحت و در شکنجه میاندازد که هر روز برایشان قتل است و خلاصه اگر آنها را یکدفعه کشته بود، راحتتر بودند. و ثانیا غالب فتنهها منجر به قتلها و ملحقات آن یعنی زخمزدن و ناقص کردن اعضا میگردد. و شهید میفرماید: کشتن ناحق، گناه کبیره است و در حکم قتل نفس است جنایت رساندن به اعضای بدن (مانند دست، پا، چشم و غیره). باید دانست که هر فتنهای که مفسده و ضررش بیشتر باشد، گناهش نیز بزرگتر است.
فتنه به کفر و شرکت نیز تفسیر شده: ناگفته نماند که بیشتر مفسرین، فتنه را در آیات مذکور، به کفر و شرک تفسیر کردهاند. و در روایتی که از حضرت باقر علیهالسلام در تفسیر آیه «حتی لا تکون فتنه» رسیده، فتنه را شرک معنا فرموده است. و این معنا با آنچه در معنی متبادر و ظاهر از فتنه که گذشت، منافاتی ندارد. چون ظاهرا مراد از روایات و کلمات مفسرین، بیان سبب فتنه است. زیرا هیچ فتنهای نه دینی و نه دنیوی از مؤمن حقیقی صادر نخواهد شد. چنانچه حضرت امیرالمؤمنین در صفات متقین میفرماید: «خوبی از ایشان امید داشته و بدی از آنها ایمن است.» یعنی کسی که نور ایمان در قلبش داخل شده، مردم همه از شرش در امانند. پس فتنهانگیز یا کافر و مشرک باطنی و ظاهری است، یا اگر مسلمان باشد، هنوز از ظلمات کفر و مراتب شرک خلاص نشده و دلش به نور ایمان منور نگردیده است.
ماهیت فتنه در نهج البلاغه
حضرت علی(ع) در خطبه ۸۳ نهج البلاغه می فرمایند: «بدانید هنگامی که فتنه ها روی می آورند مشتبه هستند. وقتی روی برمی گردانند بیدار می کنند، درهنگام آمدن، مورد انکار و ناشناخته اند و در موقع برگشت و روی گردان شدن، شناخته می شوند. فتنه ها مانند بادها می گردند (به شهری می رسند و در یک شهر وارد می شوند و می وزند و از شهری بدون اصابت می گذرند) یا آن حضرت در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه می فرمایند: «سپس طلایه فتنه، اضطراب انگیز و شکننده و خزنده (از راه می رسند) پس دل هایی که پیش از آن با استقامت بودند می لغزند و مردانی پس از سلامت نفس گمراه می شوند. در آن هنگام که فتنه هجوم بیاورد هواها و خواهش ها مختلف شود و آرا و نظریات در موقع بروز آن مشتبه شود.»
امام علی (ع) می فرمایند :
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اءَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ اءَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ ...... جز این نیست ، که آغاز پیدایش فتنه ها پیروى از هواهاى نفسانى است و نیز بدعتهایى که گذاشته مى شود، بدعتهایى بر خلاف کتاب خدا. آنگاه کسانى ، کسان دیگر را در امورى ، که مخالف دین خداست ، یارى مى کنند. اگر باطل با حق نمى آمیخت بر جویندگان حق پنهان نمى ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمى گشت ، زبان معاندان از طعن بریده مى شد. ولى همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل درهم مى آمیزند. در چنین حالى ، شیطان بر دوستان خود مستولى مى شود. تنها کسانى رهایى مى یابند که الطاف الهى شامل حالشان شده باشد.
نقش خواص با بصیرت حضرت علی (ع) در جنگ صفین
* ام الخیر بارقیّه که در روز جنگ صفین بر شتر خاکستری رنگ سوار شده، بُردی بر تن و تازیانه ای در دست داشت، آنگاه که سستی یاران علی علیه السلام را مشاهده می کند، همچون شتر نری که دهانش کف کرده باشد با صدایی بلند فریاد زد: «ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید، همانا قیامت امری عظیم است، بدرستی که خداوند حق را آشکار نموده و دلیل را روشن قرار داده، راه را نورانی و پرچم هدایت را رفیع ساخته است. خداوند شما را در کوری ابهام و در ظلمات واقع نساخت. ای مردم به کجا می روید؟ خدا شما را رحمت کند آیا از امیرالمؤمنین فرار می کنید یا از جنگ با دشمنان اسلام گریزان گشته اید؟ آیا از اسلام رویگردان شده اید یا از حق برگشته اید؟ مگر این آیه الهی را نشنیده اید که خداوند عزّوجل می فرماید: «ما شما را می آزماییم تا مجاهدان شما و صابران معلوم گردند.» سپس این بانو رو به سپاه علی علیه السلام نموده و مردم را از فرار در مقابل دشمن بیم می دهد و فضائل علی علیه السلام را یکایک یادآوری می کند او در ادامه خطبه خویش می کوشد تا ماهیت دشمن را برای سپاه امیرالمؤمنین آشکار سازد.
* ابوزینب از یاران و در سپاه امیرمؤمنان علی علیهالسلام بود. در جبههی جنگ صفّین بر اثر ناآگاهی به شک افتاد که کدامیک از دو لشکر بر حقّند؟ امیرمؤمنان علی علیهالسلام به او فرمود: "تو اگر با این قوم با نیت پاک جنگ کنی و کشته شوی، در راه اطاعت خدا کشته شدهای و بر حق هستی..."
عمّار یاسر نیز به او فرمود: "ثابتقدم باش و در مورد این احزاب (پیروان معاویه) شک نکن؛ که آنها دشمنان خدا و رسولش هستند." آنگاه عمّار به دشمن حمله کرد، در حالی که چنین رجز میخواند: "حرکت کنید به سوی دستههایی که دشمنان پیامبر(ص) هستند. حرکت کنید که بهترین انسانها پیروان علی علیهالسلام میباشند. اکنون وقت کشیدن شمشیر از نیام و تازاندن اسبها به سوی میدان جنگ و پرتاب نیزههای بلند، میباشد." به این ترتیب میبینیم عمّار از روی بینش و آگاهی و با کمال اطمینان و عقیده، بر اساس تولّی و تبرّی میجنگید.
عمار در آخرین دیدار با چشمانی اشک بار و در حالی که با حضرت علی(ع) خداحافظی می کرد و به استقبال شهادت می رفت گفت: «ای امیرمؤمنان(ع)! همراهی من با تو جز براساس بصیرت و آگاهی نبود، زیرا رسول خدا(ص) در جنگ حنین به من فرمود: (ای عمار! پس از من فتنه ها رخ خواهد داد. آن زمان از علی(ع) و یاران او حمایت کن. زیرا علی با حق و حق با علی است».
توصیه مقام معظم رهبری به بصیرت افزایی
این بصیرت به چه معناست؟ یعنى چه بصیرت پیدا کند؟ چه جورى میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روى آن تکیه و تأکید شده، به معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنى بینائى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جاى دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر»؛ بصیر آن کسى است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتى شنید، بیندیشد. هر شنیدهاى را نمیشود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر». نَظَرَ یعنى نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیارى از کسانى که در لغزشگاههاى بىبصیرتى لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتى که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید...
از آیت اله حق شناس پرسیدند : از میان فقهای زمانه ، اعلم کیست ؟فرمود : به جای اعلم ، دنبال عَلَم بگرد ! علم در دست هر که هست در پی او باش ! که اگر عَلَم اوفتد نه عِلمی ماند و نه اعلم ! نه تو مانی و نه من !
منابع : http://www.aftabir.com
www.kayhannews.ir
http://www.irdc.ir
http://farsi.khamenei.ir
http://www.aviny.com
جز این نیست ، که آغاز پیدایش فتنه ها پیروى از هواهاى نفسانى است و نیز بدعتهایى که گذاشته مى شود، بدعتهایى بر خلاف کتاب خدا.
آنگاه کسانى ، کسان دیگر را در امورى ، که مخالف دین خداست ، یارى مى کنند. اگر باطل با حق نمى آمیخت بر جویندگان حق پنهان نمى ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمى گشت ، زبان معاندان از طعن بریده مى شد.
ولى همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل درهم مى آمیزند. در چنین حالى ، شیطان بر دوستان خود مستولى مى شود. *تنها کسانى رهایى مى یابند که الطاف الهى شامل حالشان شده باشد.*
خداقوت....
سلام علیکم ..
سلامت باشین ..
ممنون از حضورتون
التماس دعا
سلام همسنگری
وبلاگتون خیلی زیباست..عالی
واین مطلبتون خیلی پر باره..ممنون
سلام بر شما ..
ممنون از لطفتون و حضورتون در وبلاگم ..
یا علی
از آیت اله حق شناس پرسیدند : از میان فقهای زمانه ، اعلم کیست ؟فرمود : به جای اعلم ، دنبال عَلَم بگرد ! علم در دست هر که هست در پی او باش ! که اگر عَلَم اوفتد نه عِلمی ماند و نه اعلم ! نه تو مانی و نه من !
بسیار عالی
موفق باشید
در پناه حق
سلام
ممنون از حضورتون
التماس دعا
قسمت نهج البلاغش خیلی دلنشین بود
ممنون که برای این همه مطلب وقت گذاشتید
سلام ..
ممنون از نظرتون
التماس دعا
بسم رب الشهداء ...
سلام ...
خیلی عالی بود مطلبتون ...
سپاسگزارم ...
لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است ...
یا علی...
سلام علیکم ..
ممنون از حضورتون ..
سلامت باشین ..
لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است ...
التماس دعا