تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم
تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

شان , مقام و منزلت حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام)

برخی از انسان‏ها به رغم آن که امام نیستند، ولی جایگاه و مقام بلندی دارند، که این جایگاه را به خاطر قابلیت‏ها و اعمال خود کسب کرده‏اند. حضرت عباس (ع) از این انسان‏ها هستند که جایگاه و مقامی بس بلند دارند. حضرت عباس(ع) فرزند امیرالمومنین علی(ع) و فاطمه ام البنین(س) است،.این بزرگوار در چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه منوره متولد شدند. حضرت ابوالفضل(ع)، 34 سال زندگی کردند و در راه اسلام و در روز عاشورا به سال 61 هجری قمری به شهادت رسیدند، مرقد آن بزرگوار، در کربلاست و دارای گنبد، بارگاه، صحن و سرای بزرگ و ملکوتی است.  
افشاگری های تازه پزشکان بحرینی از شکنجه و ارعاب در زندان

 حضرت علی(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، برای انتخاب همسر اصیل و شجاع، با برادرشان عقیل مشورت کردند و از او یاری خواستند. در تعبیرها آمده، حضرت علی(ع) به عقیل فرمودند: «همسری را برای من در نظر بگیر که از برجستگان و شجاع زادگان عرب باشد و خداوند از او فرزندانی دلاور و جنگجو به من ارزانی دارد.» عقیل نیز فاطمه دختر خرام بن خالد را که بعدها به ام البنین(مادر حضرت عباس و سه پسر دیگر) معروف شد و از خاندان شجاع بنی کلاب بود، معرفی کرد. ام البنین(س) از بانوان پاک سرشت، مهربان، دلاور و با معرفت بود. هنگامی که به خانه حضرت علی(ع) آمد، فاطمه ثانی برای فرزندان حضرت زهرا(س) بود و آنان را بر فرزندان خود مقدم می داشت. ام البنین(ع) به قدری با ایمان بود که پس از آن که خبر شهادت چهار پسرش در کربلا، به او داده شد، به مسجد آمد. وقتی که بشیر از شهادت فرزندان او خبر داد، گفت: «ای بشیر! از امام حسین(ع) به من خبر بده، همه فرزندانم و همه آنچه در زیر آسمان کبود است به فدای امام حسین(ع) باشد.» و وقتی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را اعلام کرد، آنگاه ام البنین(س) در حالی که بسیار منتقلب شده بود، گفت: (قد فطعت نیاط قلبی؛ ای بشیر! با این خبر بندهای دلم را پاره پاره کردی).


حضرت عباس (ع) در کلام اهل بیت (ع)
امیرالمومنین (ع)در آن هنگام که حضرت علی علیه‌السلام در بستر شهادت بود، حضرت عباس علیه‌السلام را طلبید و او را به سینه‌اش چسپانید و فرمود: وَلَدِی!وَ سَتَقُرُّ عَیْنِی بِکَ فِی یَوْمِ الْقِیٰامَةِ ؛ فرزندم! به زودی در روز قیامت، چشمم به وسیله وجود تو روشن می‌گردد"».همچنین امیر مؤمنان علی(ع) دست های قمر بنی هاشم راپس از ولادت بوسید.
امام حسین (ع): در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی دشمن می فرستد.
امام سجاد (ع) : قال علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ : رحم الله العباس فلقد آثروا بلی و فدی أخاه بنفسه حتی قطعت یداه فأبدل الله عزوجل بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فی الجنة کما جعل لجعفر بن أبی طالب ـ علیه السّلام ـ و إنّ للعباس عندالله عزوجل منزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرمودند: خداوند عباس را رحمت کند به تحقیق ایثار کرد و به بلا آزمایش شد و خودش را فدای برادرش (حسین ـ علیه السّلام ـ ) نمود تا این‌که دو دستش قطع شد. پس خداوند عزوجل دو بال بجای دو دست به او داد که با ملائکه پرواز می‌کند در بهشت همانطور که برای جعفر بن ابی طالب دو بال داده و به درستی برای عباس ـ علیه السّلام ـ نزد خداوند عزوجل منزلت و مقامی می‌باشد که تمام شهداء تا روز قیامت به آن غبطه می‌خورند.

امام صادق (ع): قال الصادق ـ علیه السّلام ـ : کان عمّنا العباس بن علی ـ علیه السّلام ـ نافذ البصیرة صلب الایمان جاهد مع ابیعبد الله و ابلا بلاء حسنا و مضی شهیداً.امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: عموی ما عباس بن علی ـ علیه السّلام ـ بصیرتی نافذ و بینشی عظیم و ایمانی استوار داشت، در محضر امام حسین ـ علیه السّلام ـ جهاد نمود و (در راه حضرتش) جانبازی و ایثاری تمام نمود و به شهادت رسید.
در زیارت نامه حضرت ابالفضل (ع) که از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است می خوانیم : « أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ  صلی الله علیه و آله وسلم] » تسلیم، تصدیق، وفا و نصیحت که شاید اینها درطول یکدیگر باشند. و همچنین امام جعفر صادق (ع) حضرت ابوالفضل (ع) را بنده صالح خداوند خطالب می کنندو  می فرمایند : السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّم
امام رضا (ع) : امام رضا (ع) خطاب به پسر شبیب فرمودند : ....  ای پسر شبیب اگر گریه می‌کنی برای چیزی پس گریه کن برای حسین بن علی علیهماالسلام که او را مانند گوسفند ذبح کردند و او را با هیجده نفر از اهل بیت او شهید کردند که هیچیک را در روی زمین شبیه و مانندی نبود....
امام زمان (ع) :در زیارت نامه منسوب به حضرت ولی عصر(ع) و درسلام آن حضرت (ع) به قمر بنی هاشم اشاره شده است: السَّلَامُ عَلَی أَبِی الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- الْمُوَاسِی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ الْآخِذِ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ- الْفَادِی لَهُ الْوَاقِی السَّاعِی إِلَیْهِ بِمَائِهِ الْمَقْطُوعَةِ یَدَاهُ: سلام بر ابوالفضل‌العباس علیه‌السلام پسر امیرالمومنین؛ آن که با کمال مواسات و ایثار و برادرى، جانش را نثار برادرش حسین علیه‌السلام کرد، آن که دنیا را وسیله آخرت قرار داد. آن که خود را فداکارانه فدای برادر نمود، آن که نگهبان دین و سپاه حسین علیه‌السلام بود، آن که تلاش بسیار برای آب‌رسانی به سوی لب تشنگان نمود، آن که دو دستش در راه خدا قطع شد.


مقام حضرت ابوالفضل (ع) در بیان آیت الله راشد یزدی


جلوه گری حضرت ابوالفضل (ع) در واقعه عاشورا
 عَلَم
در جـنـگ هـاى قدیم , علم نشانه بقا کیان لشکر است و تا زمانى که پرچم لشکرى در اهتزاز است کیان لشکر باقى است و هنگامى که پرچم سرنگون شود, لشکر شکست خورده محسوب مى شود به هـمـیـن جـهت همیشه پرچم به دست شجاع ترین افراد که نسبت به مبنا و هدف جنگ عقیده اى راسخ دارند داده مى شود و به همین دلیل در اکثر غزوات حضرت رسول خدا(ص) چون بدر, احد, حنین و خیبر, پرچم اسلام دردست امیرالمؤمنین بود .روز عـاشـورا در حـالـى که تعدادى از برادران امام حسین (ص) و اصحاب بزرگوارش در صحنه نـبـردحضور داشتند و هر کدام خود از زمره شجاعان به شمار مى رفتند, امام پرچم لشکرش را به دست حضرت عباس (ع) داد, چرا که او از هر جهت شایسته ترین فرد براى این مقام بود 
 پیمان فداکارى
در شـب عـاشـورا, حضرت امـام حسین (ع) از اهل بیت و اصحاب بیعت خود را برداشت و از آنها خواست کـه در تـاریـکى شب پراکنده شوند نخستین کسى که اظهار وفادارى کرد حضرت عباس بود او در جواب حضرت امام حسین (ع) گفت : «لم نفعل ذلک لنبقی؟ لا أرانا الله ذلک أبداً» چرا چنین کنیم ؟براى این که بعد از تو زنده بمانیم ؟خدا آن روز را نیاورد و پس از اوبود که اصحاب هر کدام به بیانى اظهار وفادارى کردند 
 سقا
در ایـامـى کـه لـشـکـر کـوفـه ناجوانمردانه آب را به روى امام و اصحاب و اهل بیتش بسته بود, حضرت عـبـاس (ص)بـارهـا دل بـه دریاى خطر زد و اهل و اصحاب آن حضرت را سیراب کرد و به همین جهت بود که آن حضرت را سقا لقب دادند 
در روز عـاشـورا نـیـز هنگامى که اصحاب با وفاى امام حسین (ع) در دفاع از حریم دین به قلب لشکرکوفه مى تاختند, هرگاه کار بر یکى از آنها دشوار مى شد و در حلقه محاصره دشمن گرفتار مى آمد, این حضرت عباس(ع) بود که در نجات او تن به خطر مى داد و لشکر کوفه را پراکنده مى کرد
 امان نامه
جـنـاب ام الـبنین مادر حضرت ابوالفضل (ع) , از طایفه کلاب است و شمر بن ذى الجوشن نیز کلابى است , به هـمـیـن جهت در عرف عرب او نیز دایى حضرت ابوالفضل(ع) به شمار مى آید روز نهم محرم , شمر خود را به اردوگـاه حضرت امام حسین (ع) نزدیک کرده فریاد زد: خواهرزادگان من کجایند؟فرزندان ام البنین نـخست از پاسخ دادن به او خوددارى کردند آنها صاحب این ندا را در خور پاسخ نمى دانستند, ولى امام حسین (ص) فرمود:جوابش را بدهید, او هر چند فاسق است , یکى از دایى هاى شماست .حضرت عـباس (ع) پاسخ داد: چه مى خواهى ؟گفت : اى خواهرزادگان من ! شما در امانید! طاعت یزید رابپذیرید و خود را با برادرتان حضرت حسین بن علی(ع) به کشتن ندهید.آن بزرگواران در جوابش گفتند خدا ترا و امانت را لعنت کند, تو ما را امان مى دهى , در حالى که زاده حضرت رسول خدا(ص ) در امان نیست
 شهادت
روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (ع) از اسب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند:الان انکسر ظهری و قلت حیاتی یعنی اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد.

آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره) : به ابوالفضل العباس(علیه السلام) توسل کنید که «باب الحوائج» است و این شخصیت باوفا و شهید، تمام هستى خود را در راه خدا فدا کرد و بهترین یار و یاور سالار شهیدان بود؛ به طورى که با شهادتش، مولا، ابا عبداللَّه الحسین(علیه السلام)فرمودند: «الآْن اِنْکَسَرَ ظَهْرِی »
ویژگی های حضرت ابوالفضل عباس (ع)
  شجاعت
روز عاشورا آنچنان شجاعتى از خود نشان دادند کـه زبـانـزد تـاریخ گشتند . حضرت ابوالفضل در این روز که از حماسى ترین روزهاى تاریخ اسلام است ، در برابر انبوه دشمنان آنقدر دلاورى نشان داد کـه شجاعان قوم را متزلزل و عامه سپاهیان را هراسان کرد  و مـرگ بـر آنـان سـایـه افـکـنـد تـا آنـجـا کـه بـه حـضـرتـش ‍ پـیـشـنـهـاد فـرمـانـدهـى کـل سپاه را ـ در صورت کناره گیرى از یارى برادرش ـ دادند. لیکن عباس بر آن تمسخر زد و بر ایمان و عقیده اش و دفاع از آرمان مقدسش ‍ افزوده شد.
 عبادت
حضرت عباس (ع) پرستش گر راستین آفریدگار خویش بود و نشانه های عبادت در سیمای معصوم او آشکار بود. اثر سجده های طولانی بر پیشانی اش نقش بسته بود تا آن جا که قاتل او می گوید: «وی نیکو چهره و رشید بود که در پیشانی اش اثر سجده می درخشید». 
  صبر
یـکـى از ویژگیهاى ابوالفضل ( علیه السّلام ) شکیبایى و بردبارى در برابر حوادث تلخ و دشوار بود. مصایبى که در روز عاشورا بر سر حضرت آمد، کوهها را مى گداخت ، لیـکـن ایـشان همچنان استوار بودند و کمترین سخنى دالّ بر دردمندى بر زبان نیاوردند. 
 ایمان 

امام صادق (ع) در آغاز زیارت نامه حضرت عباس (ع)، او را با صفت ایمان و خداباوری خوانده و در پایان، بر ایمان محض و بصیرت والای ایشان گواهی داده است و می فرماید:

روضه خوانی حضرت عباس (ع) توسط مقام معظم رهبری در روز تاسوعا سال 79

 «اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ و لَمْ تَنْکُلْ و اَنَّکَ مَضَیْتَ علی بصیره مِنْ اَمرِک؛ گواهی می دهم که تو لحظه ای از خود سستی نشان ندادی و برنگشتی، بلکه مَشی تو بر ایمان و بصیرت در دین رقم خورده بود».حضرت عباس (ع)، معصوم نبود و به رهبری امام خویش نیاز واقعی داشت. البته ایمان وی سبب پیدایش عصمت عملی بدون تشریع از ناحیه خداوند شده بود و مانند پیشوایان معصوم خویش از گناه دوری می کرد. بهترین دلیل بر ایمان والای حضرت عباس (ع)، سخن امام صادق (ع) درباره ایشان است که در زیارت نامه حضرت آمده است که می فرماید:«خداوند لعنت کند مردمی را که مقام والای تو را نشناختند و حرمت این جایگاه بزرگ را شکستند»

 ادب و فروتنی
در تاریخ، نمونه های گویایی از این ویژگی ایشان به چشم می خورد. وی هرگز بدون اجازه در محضر امام حسین (ع) نمی نشست و پس از اجازه گرفتن نیز بسیار فروتنانه - به صورت دو زانو - در گوشه ای می نشست .آن بزرگوار در طول عمر خود هرگز برادرانش را به اسم یا کنیه، یا با خطاب «برادرم!» صدا نمی زد، بلکه با تعبیرهایی مؤدبانه مانند «فرزند پیامبر خداصلی الله علیه وآله!»، «مولای من!» و «سرور من!»، جایگاه بلند ایشان را پاس می داشت و مانند دیگر دوستداران، بدون در نظر گرفتن برادری خویش، آنان را مورد خطاب قرار می داد
 دانش و بینش
حضرت عباس (ع) در عرصه دانایی و معرفت، شخصیت برجسته ای است. او وجودی سرشار از درک پاک و عمیقی است که از منشأ علم الهی حضرت علی (ع) سرچشمه گرفته و جریان یافته است. در باره دانش او گفته شده است: «وَ قَدْ کانَ مِن فُقَهاءِ أَوْلادِ الائمّه؛ عباس (ع)، از جمله فرزندان دانشمند امامان علیهم السلام است».در روایتی، یکی از پیشوایان معصوم، علیهم السلام، شخصیت علمی و جایگاه معرفتی او را این گونه ترسیم می فرماید: «اِنَّ العَبَّاسَ بنِ عَلِیّ (ع) زُقَّ العِلمَ زَقّاً؛ به درستی که عباس بن علی (ع)، دانش را از سرچشمه نوشیده است .
 وفاداری و بصیرت
ابـوالفـضـل پـیـمـانـى را کـه بـا خـداونـد بـراى حـفـظ بـیـعـت خود با برادرش ریحانه رسـول خـدا( صـلّى اللّه علیه و آله ) و اولین مدافع حقوق مظلومان و محرومان بسته بود، بـدان وفـادار مـانـد. مردمان در طول تاریخ مانند این وفادارى در حق برادر را ندیده اند و قطعاً زیباتر از این وفادارى در کارنامه وفاى انسانى به ثبت نرسیده است ؛ وفاداریى که هر آزاده شریفى را به خود جذب مى کند. حضرت عباس (ع) در جواب امان نامه ای که شمر برای او اورده بود فرمودند : «خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می‏دهی، در حالی که پسر رسول‏ خدا(صلی الله علیه و آله) امان ندارد؟!»حضرت عباس (ع) بصیرت خود را در فرستادن 3 برادر خود که در کربلا بودند (عثمان و جعفر و عبد الله) به میدان جنگ و شهادت در راه امام حسین (ع) نشان داد. آیت الله میرزا جواد آقای تبریزی به خطبا مى فرمودند: «به ابوالفضل العباس(علیه السلام) توسل کنید که «باب الحوائج» است و این شخصیت باوفا و شهید، تمام هستى خود را در راه خدا فدا کرد و بهترین یار و یاور سالار شهیدان بود؛ به طورى که با شهادتش، مولا، ابا عبداللَّه الحسین(علیه السلام)فرمودند: «الآْن اِنْکَسَرَ ظَهْرِی »

عنایت حضرت ابالفضل (ع) به آیت الله قاضی (ره)
افشاگری های تازه پزشکان بحرینی از شکنجه و ارعاب در زندان

آیت‌الله سید علی آقای قاضی که چهل سال  در ریاضت بود و همچون کوهی استوار، استقامت ورزیده است به این زودی خسته نمی‌شود... و می‌گوید؛ هر چه بادا باد، در بحر جنون پا می‌زنم، امشب کشفی نصیبم شد، شد، نشد، نشد... من کشف نمی‌خواهم تمام مدت چهل سال، آن هم برای زرق و برق و کشف کرامتی، نه! من معرفت خودش را می‌خواهم، من خودش را می خواهم.وی ادامه داد: آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را در حرمین شریفین  امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) به جا می‌آورد، اما این بار که به حرم حضرت ابوالفضل (ع) می‌رسد با خود می‌اندیشد که تا به حال در مدت چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات قدم است. در راه، سید ترک‌زبانی که دیوانه می‌نمود، به طرف مرحوم قاضی می‌دود و می‌گوید: سید علی، سید علی، امروز مرجع اولیا در تمام دنیا حضرت ابوالفضل(ع) هستند اما قاضی که متحیرانه قدم در وادی حایر  قدسی حسینی(ع) می‌گذاشت، متوجه نمی‌شود که آن سید چه می‌گوید!وی افزود: به حرم حضرت ابوالفضل می‌رود، اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می‌خواند و می‌خواهد که مشغول نماز مغرب شود. تکبیرة الاحرام را که می‌گوید، می‌بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل (ع) به طور کلی عوض می‌شود، آنگونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می‌دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می‌دهد، مستحبات را کم می‌کند و نماز را سریعتر از همیشه به پایان می‌رساند. به حرم امام حسین (ع) نمی‌رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای اینکه با اهل منزل برخورد نکند به پشت‌بام می‌رود. آنجا دراز می‌کشد و دوباره آن حال می‌آید و بیشتر می‌ماند، تا اهل منزل سینی چایی را می‌آورند و آن حال از بین می‌رود. سپس نماز عشاء را می‌خواند و دوباره آن وضع بر می‌گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به اقرار خود یک ذره‌اش را هم ندیده است و حالا که دیده، نه می‌تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می‌آورند، آن حال قطع می‌شود و نیمه شب دوباره بر می‌گردد و مدت بیشتری طول می‌کشد. آری بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می‌شود و او را غرق در تحیر می‌نماید، چنانکه آیت‌الله العظمی قاضی(ره) پس از این ماجرا می‌فرمایند: آنچه را می‌خواستم، تماما به دست آوردم...


منابع : 

http://aviny.com

http://razva.net

http://vaezoon.ir

http://tablightv.ir

http://aghigh.ir/fa

http://daynews.ir

http://www.erfan.ir

http://farsnews.com

http://noorportal.net

http://www.afsaran.ir

http://www.tebyan.net

http://farsi.khamenei.ir

http://www.hawzah.net

http://www.islamshia.net

http://www.porsojoo.com/fa
http://www.heyateabolfazl.ir

http://www.islamquest.net/fa
http://www.shia-leaders.com

http://saba20saba.blogfa.com

نظرات 9 + ارسال نظر
آل یاسین سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ق.ظ

به درستی برای عباس ـ علیه السّلام ـ نزد خداوند عزوجل منزلت و مقامی می‌باشد که تمام شهداء تا روز قیامت به آن غبطه می‌خورند....

خدا ما را با شهدای کربلا محشور کند

ان شاءالله ...
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

جکی چان سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:46 ق.ظ http://jakifilms.blogfa.com/

فروش آرشیو کامل فیلم های جکی چان در :

http://jakifilms.blogfa.com

بهترین فیلم های کمدی-رزمی در دنیا

هر DVD فقط 2000 تومان

شوق پرواز پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:53 ب.ظ http://tobejavan71.blogsky.com gheybat12.blogsky.com

یا صاحب الزمان آجرک الله

بسم الله الرحمن الرحیم
در پی سلسله اقدامات دشمنان در توهین به مقدسات شیعه این بار نیز تیر دشمنان نام مقدس امام هادی (علیه السلام) رو نشانه رفته و با سرچ نام مقدس این امام و نام نقی تصاویر توهین آمیزی در گوگل بالا می آید.برای نشان دادن اعتراضمان به این عمل وقیحانه لطفا در وبلاگ هاتون تصاویری به نام مقدس این امام قرار دهید..

پوسترهای زیبا از امام هادی علیه السلام را با برچسبهادی #نقی , #naghi , #امام_نقی , #imam_naghi , #امام_نقی(ع) , #emam_naghi

سلام بزرگوار بی زحمت پخش کنید.
یاعلی دعا گویتان هستیم

علیک سلام
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

یگانه دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ب.ظ http://salambarabasaleh.blogfa.com

الله الله الله الله الله الله الله الله الله هرچی از الله میشه غیر الله نمیشه برای 9نفر بفرست به جون خودم فردا خبر خوبی بهت میرسه اگر کوتاهی کنی تا 9سال بد شانس میشی برای نام خدا استخاره نکن حقیقت دارد...........

ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

یگانه دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 01:48 ب.ظ http://salambarabasaleh.blogfa.com

سلام
.
.
.
ممنون بازم سربزنید
یاحق

علیک سلام
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

یگانه جمعه 8 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:51 ب.ظ http://salambarabasaleh.blogfa.com

•*.خداوندا
.•*..*•. نگذار که از تو فقط نامت را بدانم
.•*..*•. .•.و نگذار که
.•*..*•. .•*..*•. که از تو تنها مشق کردن اسمت
.•*..*•. .•*..*•. .•*را به یاد داشته باشم
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. همواره
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•در من جاری باش
.•*...•*..*•. .•*..*•. ..•*..*•. ، همانگونه که
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.خون در رگهایم
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. . جاری است
-´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•. خداوندا
´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•.از تو میخواهم
´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. که هرگز
#############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•. در
###############´´###..•*..*•. .•*..*•.بیابان
############### ´###..•*..*•. .•*..*•..هولناک
´##################.`.•*..*•. .•*..*•.زندگی
´´´###############..•*..*•. .•*..*•. تنها و بی یاور
´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•.رهایم نسازی
´´´´´´´#########.`.•*..*•..•*..*•.• . از تو میخواهم
´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•.که کوره راه پر پیچ و
´´´´´´´´´´´###..•*..*•.خم زندگی تنهایم نگردانی
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.که همواره
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.محتاج وجودت میباشم....
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*...•.•*..•*.*.•*.*

ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

یگانه شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 03:22 ب.ظ http://salambarabasaleh.blogfa.com

خدایا ظهور آقا امام زمان را خیلی نزدیک بگردان
آآآآآآآآآمین

الهی آمین
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

یگانه دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 03:43 ب.ظ http://salambarabasaleh.blogfa.com

ای کاش فردا که ازخواب بیدار میشویم ،

زندگی یک رنگ دیگر باشد…

همرنگ ارزوهایمان…
الهم عجل الولیک الفرج

ان شاءالله
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

یگانه سه‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:33 ق.ظ http://salambarabasaleh.blogfa.com

اى کاش خدا از تو بگیرد
هر آنچه که خدا را از تو مى گیرد.
خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی فکر میکنم وظیفه ات هست که همه چیز رو بهم بدی و یه جورایی همیشه ازت طلبکارم…
خدایا منو ببخش اگه بابت اون چیزهایی که بهم ندادی اون جور که باید شکرت رو به جا نمی آرم…
خدایا منو ببخش که همیشه تو ناخوشی ها یادم می افته که یه خدایی هم دارم…
خدایا منو ببخش که همیشه تو نمازم همه جا هستم الا در نماز…
خدایا منو ببخش یه وقتایی به خاطر نماز هیچ و پوچ و بی روحی که می خونم فکر میکنم لایق بهترین ها هستم.
خدایا منو ببخش که همیشه برای همه چیز و همه کس به اندازه ی کافی وقت دارم؛ جز برای نماز خوندن و با تو بودن…
خدایا منو ببخش که ساعتهای متوالی رو با دیگران می گذرونم ولی موقع نماز خوندن از همه ی مستحبات فاکتور میگیرم…
خدایا منو ببخش که بهت اعتراض میکنم وقتایی که دستم رو با مهربانی می گیری و از پرتگاه نجاتم میدی…
خدایا منو ببخش اگه همیشه به فکر رضای همه ی هیچ ها هستم؛ ولی به فکر رضای تو که همه هستی نیستم…
خدایا منو ببخش که فکر کردن به هیچ ها ، غبار بر دلم نشانده تا نتوانم تو را بشناسم…
خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی تورو دشمن خودم میدونم و همه ی هیچ ها رو دوست خودم…
خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی یادم میره که تو خدایی و من بنده ات…

ممنون از حضور و نظرتون
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد