تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم
تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

آیا تشیع، زائیده عبدالله بن سباست؟

به نام خدا
سلام

فرضیه های موهوم پیرامون پیدایش شیعه

فرضیه نخست :

تشیع، ساخته و پرداخته عبدالله بن سبا

طبری درباره این توهّم ساختگی می نویسد: «یک یهودی به نام عبدالله بن سبا در صنعا، در زمان عثمان اظهار مسلمانی کرد و در بین مسلمانان نفوذ نمود و شروع به رفت و آمد در شهرها و مراکز مسلمانان همچون شام، کوفه، بصره ومصر کرده و بشارت می داد که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) هم مانند عیسی بن مریم باز خواهد گشت و علی (علیه السلام) وصیّ محمد (صلّی الله علیه وآله) است، آنگونه که هر پیامبر را جانشینی است؛ و علی خاتم اوصیاست، آن سان که حضرت محمد خاتم پیامبران است و عثمان حق این وصیّ را غصب کرده و در حق او ستم نموده است، پس باید با او مبارزه کرد تا حق به حقدار برسد. گروه هایی از مسلمانان به او گرویدند که از صحابه بزرگوار یا تابعین شایسته بودند، مثل ابوذر، عمار یاسر، محمد بن حذیفه، عبدالرحمن بن عدیس، محمد بن ابی بکر، صعصعة بن صوحان، مالک اشتر و مسلمانان نیکو وشایسته دیگر. پیروان او مردم را بر ضدّ حاکمان می شوراندند ونامه هایی در نکوهش از فرمانروایان نوشته به شهرهای دیگر می فرستادند. در نتیجه، عده ای از مسلمانان با تحریک آنان قیام کردند و به مدینه آمدند و عثمان را در خانه اش محاصره کرده و کشتند. مسلمانان با علی (علیه السلام) بیعت کردند، طلحه و زبیر بیعت را شکسته به بصره رفتند. » 1

داستان پیروان عبدالله بن سبا، بر اساس آنچه طبری در حوادث سال 30 ـ 36 هجری نوشته، تا اینجا به پایان می رسد. تاریخ نگاران و مقاله نویسان بعدی آن را به عنوان یک حقیقت پذیرفته و نقل کرده اند و همه افکار و نظریه ها را بر این پایه نهاده اند و در طول قرن ها و نسل ها در گمان اینان، شیعه زاییده پیروان عبدالله بن سبا به شمار آمده است.

خاورشناسانی که طفیلی سر سفره مسلمانان اند در بررسی های خود همین فرضیه نادرست را پیروی کرده اند.

ادامه مطلب ...

آیا روایت «أنا مدینة العلم» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شد

به نام خدا

سلام

یکى از روایاتى که اعلمیت و برترى مطلق امیرمؤمنان علیه السلام را بر دیگر اصحاب و خلفاى سه‌گانه به اثبات مى‌رساند، روایت مشهور «أنامدینة العلم وعلی بابها» است .

همچنین ثابت مى‌کند که مسلمان وظیفه دارند سنت پیامبر صلى الله علیه وآله را تنها از طریق امیرمؤمنان علیه السلام دریافت کنند، راه هدایت تنها منحصر به این خانه است و تنها راه و طریق به سوى خانه منحصر به امیرمؤمنان علیه السلام .

این روایت با تعبیر‌هاى گوناگون در حدود ده‌ها مصدر از مصادر اهل سنت از طریق امیر المؤمنین علیه السلام، عبد الله بن عباس و جابر بن عبد الله الأنصارى با تعبیرات «أنا مدینة العلم وعلی بابها»؛ «أنا مدینة الحکمة وعلی بابها» و «أنا دار الحکمة وعلی بابها» نقل شده است که برخى از سند‌هاى آن صحیح، برخى حسن و تعدادى از آن‌ها ضعیف هستند.

متأسفانه برخى از مغرضان و منکران فضائل اهل البیت علیهم السلام وقتى مى‌خواهند این روایت را بررسى کنند، تنها همان سندهاى را ذکر مى‌کنند که ضعیف هستند و بعد به طور کلى حکم مى‌کنند که این روایت سند صحیح و یا حسن ندارد،‌ جعلى و ساختگى است.

به همین خاطر، بر آن شدیم که تعدادى از سند‌هاى آن را که روات آن همگى ثقه و  

روایت «أنا مدینة العلم وعلى بابها» با سند‌هاى معتبر نقل شده است، سه تن از بزرگان تاریخ اهل سنت؛ مثل محمد بن جریر طبرى، حاکم نیشابورى و متقى هندى تصریح کرده بودند که روایت صحیح است. عده‌اى دیگرى که تعداد آن‌ها زیاد‌تر بود، گفته بودند که روایت «حسن» است. از طرف دیگر ثابت کردیم که روایت «حسن» با روایت «صحیح» از نظر حجیت هیچ تفاوتى ندارد و قطعا حجت است.

همچنین عده‌اى از بزرگان اهل سنت به آن حضرت لقب «باب مدینة علم» داده‌اند که نشان مى‌دهد، صحت حدیث براى آن‌ها ثابت شده بوده است.

اما در عین حال، چرا مردم از على بن أبى طالب رویگردان هستند و به جاى وارد شدن از دورازه علم نبوى؛ از پنجره، دیوار و سقف مى‌خواهند وارد شوند؟

 

 لینک PDF این مقاله:

http://www.valiasr-aj.com/image_user/madinatolem/madinatulelm.pdf


حکم سلمان رشدى مثل آیات الهى غیرقابل خدشه است

به نام خدا

سلام

  به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران‌(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، خیلی‌ها از جمله دولت‌های غربی تصور می‌کردند که با ارتحال امام خمینی(ره) بتوانند با سیاسی‌کاری، شایعه‌پراکنی و وارد کردن فشارهای بیشتر بر جمهوری اسلامی، حکم ارتداد سلمان رشدی را ملغی کنند. اما تنها یک‌سال از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای گذشته بود که ایشان جواب قاطع و محکمی را به آن‌ها دادند: «فشار آوردند، هو و جنجال کردند، متهم نمودند، بالا رفتند، پایین آمدند، نوشتند، گفتند، محکوم کردند، نویسندگان و هنرمندان آلت دست را جمع کردند، طومار امضا کردند، تا شاید بتوانند در این حکم استوار الهى، اندکى خدشه وارد کنند؛ ولى نتوانستند، بعد از این هم نمى‌توانند؛ چون حکم اعدام سلمان رشدى، متکى به آیات الهى است و مثل آیات الهى، مستحکم و غیرقابل خدشه است.1»

متن زیر گزارشی به قلم «علی الفت‌پور» درباره کتاب «آیات شیطانی» و حکم ارتداد نویسنده‌ آن است:

«آیات شیطانی» رمانی است در 547 صفحه که در تاریخ 1367/7/4 برابر با 2 سپتامبر 1988 توسط انتشارات وایکینگ منتشر شد. نویسنده این کتاب، سلمان رشدی (Salman Rushdie) مسلمان هندی‌تباری بود که تبعه‌ بریتانیای کبیر محسوب می‌شد و آیات شیطانی پنجمین رمان او بود. سلمان رشدی عضو انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان بوده و است و کتاب مذکور را به سفارش گیلون ریتکن (رئیس صهیونیست انتشارات وایکینگ) با دستمزد بی‏سابقه 580 هزار پوند به رشته تحریر درآورد.

ادامه مطلب ...

به بهانه آیین خرافی شب اول ربیع الاول


به بهانه آیین خرافی شب اول ربیع الاول
... مستند شرعی ندارد!


خرافات و تمسک به اموری که مستند و مدرک معتبر روایی و دینی ندارند از جمله اموری است که موجب انحراف دین و منجر به بدعت در دین می گردد. آداب و رسومی که با رنگ و لعاب دینی ناگهان در جامعه سر برمی آورند و عده ای ساده دل و یا جاهل را - هر چند با نیت پسندیده - به دنبال خود می کشد. جای تأسف است در برخی موارد این گونه آیین های من درآوردی و نامعلوم در جامعه رواج می یابد و برخی از مردم به جای آنکه به علما و مراجع رجوع کرده و با تحقیق سراغ این اعمال بروند با اعتماد به سخنان بی پایه افراد بی مایه در دام خرافات گرفتار می شوند. این تأسف آن گاه فزونی می یابد که در این سالها بارها مراجع و علما بر رواج خرافات نهیب زده اند!
چند سالی است در پایان ماه صفر مراسمی در برخی شهرها باب شده است که در ظاهر مانند بسیاری از خرافات دیگر عملی نیکو وانمود می شود، اما هنگامی که در آن اندیشیده می شود نتیجه به آنجا می رسد که با خرافه ای دیگر مواجه هستیم!
داستان از این قرار است که گفته می شود در شب اول ماه ربیع الاول چند ساعتی قبل از نماز صبح روز اول این ماه می بایست درب هفت مسجد را کوبید و با این کار پایان دو ماه عزاداری و آغاز ماه شادمانی حضرت زهرا(س) را اعلام نمود و بدین سان از دستان حضرت زهرا (س) صله دریافت کرده و حاجات خود را طلب کنیم.
در سالهای ابتدایی این مراسم به کوبیدن در مسجد و آن گاه اقامه نماز صبح در آخرین مسجد اکتفا می شد. اما با گذشت زمان بر پیرایه های این عمل افزوده شد. سال بعد تضرع و ناله و گریه بر درب مسجد. سال بعد پخش نذورات و شیرینی و شکلات و...، سال بعد گفته شد در آخرین مسجد باید دعای توسل خوانده شود و سال بعد روشن کردن شمع بر در مسجد و آب و جارو کردن مقابل آن هم اضافه شد و همین طور این سیر تکاملی(!) ادامه یافت تا جایی که برخی از نماز مغرب شب اول شروع به این کار می کردند تا از خواب شب هم بی بهره نمانند!
در همان سالهای ابتدایی مراجع عظام طبق وظیفه دینی و شرعی خود که هنگام ظهور بدعت ها، علما باید علم خود را بروز و ظهور دهند بر بی ریشه بودن این عمل تأکید کردند. اما متأسفانه هنوز برخی این راه اشتباه را می پیمایند. این نمونه ای از نمونه های فراوان است که برخی در خارج از چارچوب دین برای طلب حاجات و نیازهای خود از خداوند و ائمه متمسک به آیین هایی این چنینی می شوند.
این پدیده اندوه بار علل فراوانی می تواند داشته باشد که می بایست با بررسی و واکاوی آن دلایل، راهکارهای برون رفت از آن را یافت.
در رابطه با شب اول ماه ربیع الاول در سال 1380 استفتایی از سوی مسجد رضویه تهران از مراجع عظام صورت پذیرفته است که به اتفاق علما این عمل مردود اعلام شده است. متن استفتای انجام شده این چنین است:

ادامه مطلب ...

پاسخ مراجع تقلید درباره خبر دادن از آینده

کافی است سری به بازار کتاب فروشی ها بزنید و به دنبال کتاب های طالع بینی، فال، کف بینی، آینده نگری باشید و یا در اینترنت در 6330000 صفحه ای که مرتبط با "فال" است، گشتی بزنید.
در هر سایت سرگرمی و تفریح که این روزها جای خود را در فضای اینترنتی باز کرده اند-پایگاه هایی که گاهی به پایگاه های علمی ، اجتماعی معروفند- همیشه لینکی به فال های عجیب و غریب هم هست.
فال ازدواج، قهوه، روزانه، ماهانه، چوب، اعداد، خرید هدیه، مد، عاشقی، عطسه، دوستی، شغل، شمع، قرآن، اعداد، گلبرگ، گل، فصل، پرندگان، بازی، میوه، درخت، چای و...
این روزها برخی افراد گاهی آنچنان درگیر این فال ها می شوند که توکل و تلاش از یادشان می رود؛ یادشان می رود که"(وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را مى کند.(1)؛ به سراغ مخلوق می روند و به دانش سطحی و اندک آن، ریسمان آرزو گره می زنند.
آینده بینی، کف بینی، فال بینی این روزها شغل دائمی برخی افراد شده؛ حال چه به صورت اینترنتی، تلفنی و یا حضوری. شغلی که بسیاری افراد حاضرند برای شنیدن چند جمله امیدوارکننده اسکناس های رنگارنگی را صرف آن کنند و زندگی خود را به جرعه ای قهوه و چای و شمع بسپارند.
حال آنکه آینده این افراد دست خودشان است، به طوری که خداوند در قرآن می فرماید:"لَهُ مُعَقِّبَتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ‏""براى انسان فرشتگانى است که پى‏ درپى او را از پیش‏رو و از پشت سر از فرمان خداوند حفاظت مى ‏کنند. همانا خداوند حال قومى را تغییر نمى‏دهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسیبى بخواهد پس هیچ برگشتى براى آن نیست و در برابر او هیچ دوست و کارساز و حمایت کننده‏اى براى آنان نیست."(2)
آرزوی خبر از آینده، آرزوی قدمی فراتر بودن از زمان و مکان، از زندگی انسان ها جدا نمی شود. آرزویی که گریبان خیلی ها را گرفته و به خود مشغول کرده؛ اما به راستی این فال ها و طالع بینی ها تا چه حد در زندگی آدم ها تأثیر دارد و پرداختن به آنها تا چه حد در زندگی آدم ها اثر می گذارد؟
در همین رابطه حکم فقهی این مسأله را خبرنگار خبرگزاری برنا از مراجع عظام تقلید سؤال کرده که می توانید سؤال و جواب را در ادامه بخوانید.
آینده نگری، فال گیری، خبردادن از آینده، اعتقاد به مهره مار چه حکمی دارد؟ آیا پو ل دادن برای آن جایز است؟
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی): ج1-3) اخبار به کذب جایز نیست و پول در مقابل آن صورت شرعى ندارد. ج4) شرعاً ثابت نیست.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی: دعانویسی و فال گیری حرفه ای جایز نیست و رجوع به آنها حرام است و پول گرفتن در برابر این کارها جایز نیست.
حضرت آیت الله سیستانی: شرعا اعتبار ندارد و اگر منفعت عقلایی داشته باشد، پول دادن اشکال ندارد.
حضرت آیت الله وحید خراسانی: کهانت حرام بوده و کسب درآمد از این راه حرام است. کهانت عبارت است از خبر دادن از امور غیبیه به نحوه ای که دیگران گمان می کنند که بعضی از اجنه به این شخص خبرها را می دهند.

همچنین یکی از مجتهدین و استادان حوزه علمیه این چنین پاسخ داده اند:

آیت الله علوی گرگانی: اینگونه امور دارای مستند شرعی نیست و بعضا جزء خرافات است و پول دادن در این راه کار پسندیده ای نیست.

منبع :تابناک

http://noorportal.net/

آیا تشیع مکتبی ایرانی است؟

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ  آیت الله سبحانی این مرجع تقلید در این نوشتار به شبهات مطرح شده در خصوص ایرانی بودن مکتب تشیع مستدل و محکم پاسخ گفتند.بر اساس یافته‌ها و ادله قطعی تشیع در عصررسول خدا‌(ص) هستی پذیرفته و بذر آن به وسیله خود پیامبر‌(ص) افشانده شده است و گروهی در زمان پیامبر(ص) و پس از رحلت وی، به نام شیعه علی‌(ص) شناخته می‌شدند و همگی این گروه، از تبار عرب عدنانی یا قحطانی بودند.

 

 

*نظر مستشرقان

ولی برخی از مستشرقان، غافل از ریشه‌های تشیع، آن را زاییده فکر ایرانیان دانسته و می‌گویند: در جامعه ایرانی شاهان سلطنت می‌کردند و سلطنت آنان موروثی بود، ایرانیان نیز پس از ورود به اسلام، اصل خود را در مورد اسلام پیاده کرده و علی و فرزندان او را وارث پیامبر دانستند، بر این اساس، هر امامی، وارث امام پیشین بوده و از این طریق اصل وراثت حکومت را محفوظ نگاه داشتند.


*رد نظریه مستشرقان

این اندیشه به قدری نارسا و بی‌پایه است که اصلا نباید آن را جزو فرضیه‌ها شمرد.

اولا در امت‌های گذشته که نبوت بالاترین مقام دینی است، به ظاهر موروثی بود، چنان که قرآن می‌فرماید:« أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آَتَیْنَا آَلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآَتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا»[1]

یا این که نسبت به پیامبر‌(ص) و خاندانش بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنان نهادیم....

آنگاه که ابراهیم به مقام امامت رسید، از خدا خواست امامت را در ذریه او نیز قرار دهد، خدا نیز با درخواست او موافقت کرد اما مشروط بر این که در میان فرزندان صالح و عادل او قرار گیرد چنان که می‌فرماید:

« وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»[2]

ادامه مطلب ...

آزادی و استقلال در سایه‌ توحید

در نگاه حضرت امام، اصلی‌ترین آرمان انقلاب اسلامی ایران، جمهوری اسلامی است

آزادی و استقلال در سایه‌ توحید

این نوشتار بر آن است تا انقلاب اسلامی ایران را از منظر بنیانگذار و شاخص اصلی ببیند چراکه به گفته‌ رهبر معظم انقلاب: «این انقلاب بی‌نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.» در این‌ وجیزه مجال آن نیست که ما به همه فصول و بخش‌های این کتاب بپردازیم از این رو بنا به تناسب بیشتر با گفته‌ها و نوشته‌های موافق یا مخالف امروز، بهتر دیدیم در مقام گزینش، فصل دوم (آرمان انقلاب اسلامی) را برای بحث انتخاب کنیم و سخن را در همین مسیر مشخص پی بگیریم. لازم به ذکر است تقسیم مباحث این فصل به عناوین جداگانه‌ای که مشاهده می‌شود برگرفته از کتاب مورد اشاره نبوده و انتخاب نگارنده‌ این سطور است.



آزادی و استقلال

«این مردم حقوق اولیه‌ بشریت را دارند مطالبه می‌کنند. حق اولیه بشر است که من می‌خواهم آزاد باشم، من می‌خواهم در حرفم آزاد باشم. من می‌خواهم مستقل باشم، می‌خواهم خودم باشم. حرف ما این است، این حرفی است که در هر جا شما بگویید همه از شما می‌پذیرند.»

(سخنرانی در پاریس، 19‌/‌ 7‌/‌ 1357)

نکته‌ قابل توجه در اینجا، عمومی بودن این جنبه از مطالبات انقلابی مردم ایران است. امام بر این عمومیت تاکید ویژه می‌کنند تا همگان بدانند خواسته ملت ایران صرفا خواسته‌ای برگرفته از تفکرات و ایدئولوژی‌های مخصوص به خودش نیست بلکه بدیهی‌ترین و اولیه‌ترین حقوق بشری را خواستار است. چیزی را که «در هر جا بگویید همه از شما می‌پذیرند». حق آزادی و استقلال پیش از آن‌که به دین مبین اسلام و آموزه‌های خاص آن مربوط باشد، حقی عام و جهانشمول است. متأسفانه امروزه گاهی این جنبه از قیام انقلابی مردم ایران ـ عامدانه یا غافلانه ـ کمرنگ جلوه داده می‌شود....

ادامه مطلب ...