به نام خدا
سلام
در
ابتدای این یادداشت، تذکر این نکته ضروری است که: آنچه از این قلم میتراود
از اندوختهای متواضع نشأت میگیرد؛ لذا احتمال بسیار دارد که کاستیهایی
داشته باشد؛ بنابراین راهنمایی اهل فضل و نظر، صاحبقلم را مرهون و ممنون
خواهد کرد.
و اما مسجد مقدس جمکران:
در
سال 373 هجری قمری، حضرت صاحب الامر (عج) دستور احداث مسجدی را در "قریه
جمکران" واقع در حدود یک فرسخی شهر قم صادر فرمودند. این مسجد سالیان دراز
در ابعادی کوچک وجود داشت و مورد توجه علماء بزرگ، روحانیون و متدینین بود ؛
اما توده مردم توجه خاصی به آن نداشتند.
اما
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و رویکرد دوباره و عام مردم به معارف و
نمادهای مذهبی، توجه به این مسجد بیشتر و بخصوص در دهه اخیر، این توجه
دهها برابر شد ؛ تا آنجا که طرحهای متعدد توسعه مسجد همچنان پاسخگوی سیل
جمعیت مشتاق نیست.
این
امر باعث گردید که مسجد جمکران، همانند هر پدیدهی مورد توجه دیگر، دستخوش
افراطها و تفریطها قرار گیرد. در این نوشته تلاش میکنیم به برخی از این
کژیها اشاره و زمینهای برای اصلاح آنها ایجاد نماییم:
تفریط ها :
1. اصالت مسجد
تفریطهایی
که گاه در مورد این مسجد به چشم میخورد، از "تشکیک در اصالت آن" ناشی
میگردد. لذا گاهی حتی از "برخی خواص" شنیده میشود که: «مسجد جمکران بر
مبنای یک خواب بنا شده است و خواب حجیت ندارد». حال آنکه هر دو گزاره این جمله مورد اشکال است:
اولا) مسجد
جمکران بر مبنای یک خواب بنا نشده است. تصور فوق، شاید از عدم دقت در
واقعه تشرف «حسن بن مثله جمکرانی» به محضر امام زمان (عج) ناشی باشد.
مطابق
آنچه مورد وثوق علماء و بزرگان قرار گرفته است، حسن بن مثله در منزل خود
استراحت میکرد که ناگاه چند نفر از مردم به در خانه وی آمدند و او را از
خواب بیدار کردند و گفتند: «برخیز و مولاى خود حضرت مهدى علیه السلام را اجابت کن که تو را طلب نموده است.»
وی نیز از بستر برمیخیزد و بقیه ماجرا، در "بیداری" اتفاق میافتد؛ او به
خدمت حضرت حجت (عج) میرسد و ایشان دستور ساخت این مسجد در این زمین مخصوص
را به وی میدهند و دلیل و نشانهاى نیز قرار میدهند تا مردم حرف حسن بن
مثله را قبول کنند و وی را تکذیب ننمایند.
صحت
ادعای حسن بن مثله با نشانهای که امام (عج) قرار داده بوند ـ شفا گرفتن
بیماران پس از خوردن ولیمهای خاص ـ ثابت شد و نقل این واقعه از سوی «شیخ
صدوق» مؤید دیگر آن است. آیة الله حاج شیخ مرتضى حائرى (فرزند آیةالله حاج
شیخ عبدالکریم حائرى احیاگر حوزه علمیه قم) در این باره گفتهاند: «داستان
مسجد جمکران که در بیدارى واقع شده در کتاب تاریخ قم از صدوق، نقل
شده است. مرحوم آقاى بروجردى که مرد دقیق و ملاّیى بود، مىفرمود: این
داستان در زمان صدوق واقع شده و اینکه او نقل کرده است دلالت بر کمال صحت
آن دارد».
لذا بر خلاف ادعای فوق، مسجد جمکران بر مبنای یک خواب ساخته نشده است.
ثانیا)
اگر چه خواب به لحاظ فقهی حجیت ندارد و الزامآور نیست؛ اما نزد محدثان و
متکلمان شیعه ثابت است که خواب دیدن پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) ـ اگر
ثابت شود که حتماً همان حضرات بودهاند و توهم نبوده است ـ از نوع خواب
دروغین نیست؛ بلکه از جنس رؤیای صادقه است. امام صادق (ع) فرموده
است: «پدرم از جدش از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده که
فرمود: هر کس مرا در خواب بیند ، به یقین مرا دیده است ، زیرا شیطان نه به
صورت من و نه به صورت یکى از اوصیای من و نه به صورت یکى از پیروان آنان
ظاهر نمىشود». علامّه مجلسى در شرح این حدیث مىنویسد: «این خبر دلالت
دارد که هرگز شیطان به صورت پیامبر و امامان معصوم
(ع) بلکه در صورت و شکل شیعیان آنها ظاهر نمىگردد» سپس اضافه مىکند:
«شاید مراد از شیعیان در اینجا، شیعیان و پیروان خالص آنها همانند سلمان و
ابوذر باشد».(1)
بنابراین
حتی اگر دستور ساخت مسجد در خواب صادر میشد ـ که دوباره تأکید میکنم
اینگونه نبوده و در بیداری صادر شده است ـ باز هم بلااشکال بود.
ثالثا)
صِرف بنای یک مسجد، با توجه ویژه به یک منظور یا نام خاص، امری نیست که
نیاز به سند و دستور و روایت قطعی داشته باشد؛ بلکه ساخت آن با تصمیم شخصی
نیز مسألهای کاملا عقلایی است. همانگونه که اکنون عقلای جهان، بناهای
یادبودی به نام شهدای گمنام یا افراد خاص میسازند و در مناسبتهای مختلف
در آن اجتماع و مراسمی برگزار میکنند. بنابراین، حتی اگر این مسجد، دستور
خاصی نیز نداشت ـ که اکنون دارد ـ باز هم میتوانست منتسب به حضرت حجت (عج) باشد و مورد توجه قرار گیرد ؛ البته بشرطها و شروطها که در ادامه خواهد آمد.
رابعاً
ـ توجه علمای بزرگ و طراز اول شیعه و تشرف مکرر آنان به این مسجد، ما را
از جستجوی دلیل خاص مستغنی میسازد ؛ شخصیتهای بزرگی نظیر حضرات آیات
«حائری یزدی»، «حجت کوهکمرهای»، «محمدتقی خوانساری»، «بروجردی»،
«گلپایگانی»، «مرعشی نجفی»، «اراکی»، «خامنهای» و «مکارم شیرازی». طلبههای
قدیمیتر به یاد دارند که مرحوم آیة الله سید محمدرضا گلپایگانی هرگاه با
مسألهی مهم و لاینحلی مواجه میشد یا در اموری مثل رفع نیازهای مادی طلاب
با مشکل مواجه میگردید شخصی را برای عبادت و درخواست حل مشکل به این مسجد
بابرکت گسیل میداشت و نتیجه میگرفت.
2. عرض حاجت
یکی دیگر از تفریطهایی که گاه از سوی برخی خواص در این مورد شنیده میشود، مسأله " عریضهنویسی به امام (ع)" است.
مطابق آیات محکم قرآن کسانی که جان خویش را در راه خدا فدا کردند زندهاند.(2) همچنین
مطابق دلایل روایی و مستندات تاریخی، تمامی ائمه اطهار(ع) ـ به جز حضرت
حجت (عج) ـ به شهادت رسیده و به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند. بنابراین عرض
حاجت به آن بزرگواران، به مقتضای زنده و شنونده بودنشان، ایراد عقلی و
شرعی ندارد؛ البته با این نیت که آنان، مستقل در برآورده کردن نیازهای ما
نیستند بلکه به دلیل جایگاه برگزیدهای که نزد خداوند متعال دارند
میتوانند حاجت ما را بخواهند و شفاعت ما را بطلبند. مانند آنچه حضرت یعقوب (ع) برای فرزندان خود انجام داد.(3)
حال،
اگر عرض حاجت به پیامبر و امامان از دنیا رفته، منع عقلی و شرعی نداشته
باشد، ابراز نیازهای مادی و معنوی به امام زنده و مهدی حی (عج) به طریق
اولی، جایز و عقلایی خواهد بود.
ابراز حاجت نیز به شکل متعارف، به دو نحوه کتبی و شفاهی صورت میگیرد؛ یعنی انسان میتواند بیپرده و مستقیم در مقابل ضریح امام ـ یا
حتی فرسنگها دورتر از مضجع وی ـ بایستند و هر آنچه دل تنگش می خواهد
بگوید؛ یا آنکه آنچه در دل دارد و از گفتن آن حیا میکند یا قادر به بیانش
نیست را در کاغذی بنویسد و پیامبر(ص) و امام (ع) را مخاطب قرار دهد. مهم
این است که مطابق معتقدات ما، معصومان (ع) شاهد و ناظر اعمال ما هستند و
سلام ما را بیپاسخ نمی گذارند ؛ همانگونه که در اذن دخول حرم ثامن الحجج
میخوانیم: «اللهم إنی ...اعلم ان رسولک و خلفائک علیهم السلام احیاء عندک
یرزقون یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردّون سلامی و انک حجبت عن سمعی
کلامهم و فتحت باب فهمی بلذیذ مناجاتهم ـ بارالها من آگاهم که پیامبرت و
جانشینانش زندهاند و در نزد تو روزی میخورند، مرا میبینند و صدایم را
میشنوند و سلامم را پاسخ میگویند، اما تو گوشهایم را از شنیدن صدای آنان
پوشاندی و لذت مناجاتت را به من چشاندی».
صد
البته باید دانست که ابراز حاجت به محضر معصوم(ع) نیز همانند دعا به
پیشگاه خداوند است که شاید اجابت شود و شاید صلاح در عدم اجابت آن باشد.
اما
اینکه در راه این عرض حاجت، مثلا برای "چاه جمکران" ارزش و تقدس خاصی قائل
شویم، بحثی دیگر است که در بخش افراط ها بدان خواهم پرداخت.
ادامه مطلب ...