سلام
آیا سحری به رنگ خون دیدی تو /محراب و تو منبری چنین دیدی تو /
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو /فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو /
آن زاده کعبه و امین حرمین /افتاده میان خاک و خون دیدی تو/
آن کس که ستیز خیبر و بدر و احد /چون شیر بغرید چنین دیدی تو /
ایا تو درون ظلمت شام سیاه /نان اور کودک یتیم دیدی تو /
آیا دل پرز خون و گریان چشمی از جور زمانه و زمان دیدی تو /
او زخم تن و زبان که در طول زمان/ با جان به خرید و دم نزد دیدی تو /
آیا زمیان مردم کوفه و شام /مظلوم تر از علی کسی دیدی تو ...