«آیه تطهیر سند معصومیت اهل بیت علیه السلام»
آیه شریفه « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا » [احزاب/33] ؛ خدا می خواهد پلیدی را از شما دورکند و شما را چنان که باید پاک دارد
از آیات محکم کلامالله مجید است که علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بیشمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیه روشن الهی که به « آیه تطهیر» نامبردار است، حقیقت انسانهای والایی را ترسیم میکند که با گذر از عوامل مادی و خاکی، به عالیترین مرزهای عصمت و طهارت دست یافته،گوهر انسانیت را تنها به بهای رضوان الهی و خشنودی خداوند معامله کردند ؛ به گونهای که اگر فضیلت و تقوای همه انسان ها یک جا جمع شود،قطرهای در برابر دریای بیکران فضائل آنها بیش نخواهد بود. اینان همان مفسران حقیقی کلامالهیاند که در بیان منزلت رفیع و جایگاه بس بلندشان فرمود:« إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ » .
این آیه در سوره احزاب و در ضمن آیهای قرار دارد که خطاب صدر آیه متوجه زنان پیامبر است و همین امر سبب گردیده است برخی به القای شبهه پرداخته، نزول آن را در شأن اهل بیت انکار کنند یا زنان پیامبر را نیز در زمره آنان قرار دهند. اصل آیه چنین است:
« وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ؛ و درخانههایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید . همانا خداوند میخواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد.»2
آیه 28 تا آیه 34 سوره احزاب، درباره زنان پیامبر و تکالیف و وظایف آنان سخن گفته و به صورت خطاب مستقیم و با تعبیر « یا نساء النبی » ، یا به گونه خطاب غیر مستقیم و با تعبیر « یا ایهاالنبی قل لازواجک » آنان را مخاطب قرار داده، وظایف سنگین آنها را بیان فرموده است . همین امر موجب شده است تا گروهی از مفسران متعصب یا مغرض در صدد توجیه آیه برآمده، زنان پیامبر را هم مشمول اهل بیت قرار دهند؛ در حالی که با نگاهی اجمالی به آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آن به خوبی میتوان به این حقیقت پی برد که هر گاه مخاطب قرآن زنان پیامبر هستند ،تمامی ضمایر به صیغه جمع مؤنث آمده ،حال آن که همه ضمایر در آیه تطهیر به صورت جمع مذکر است و این خود بهترین دلیل است که مخاطبان آیه، گروهی غیر از زنان پیامبرند.
http://www.tebyan.net/
http://tebyan-darmian.blogfa.com
مباهله، گواه روشن حقانیت اهل بیت علیهم السلام
و رسول صلی الله علیه و آله وسلم گفت: به آن خدای که جانِ من به امر اوست که عذاب، فرو آینده بود بر نجرانیان اگر مباهله کردندی و خدای تعالی ایشان را همانند خوک و بوزینه کردی و از این کوه آتشی برآمدی و همه را بسوختی و از قبیله ی ایشان، هیچ جانوری نماندی تا مرغان بر درخت ها برنگشتی که بر پشت زمین، یک ترسا بودی.
آیة مباهله از دیدگاه مفسران اهل سنت
1. محمدبنجریر طبری(متوفای 310ق) مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) جهت مباهله با مسیحیان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پیامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزیه شدند.»(1)
2. نصربنمحمد سمرقندی(متوفای 375ق) در تفسیر خود مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) آنها [مسیحیان نجران] را به مباهله دعوت نمود و جهت مباهله همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد، ولی آنها از انجام مباهله سرباز زدند....»(2)
3. فخر رازی(544ـ604ق) در تفسیر خود پس از بیان توضیحات لازم مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) ـ پس از اصرار مسیحیان نجران بر جهل خود ـ آنها را به مباهله فراخواند و برای مباهله همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد و به آنها فرمود: هرگاه من دعا کردم، شما آمین بگویید. اسقف نجران گفت: ای مسیحیان! من صورتهایی را میبینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند، [کوهها] از جای خود کنده میشوند. با آنها مباهله نکنید؛ زیرا هلاک میشوید و در روی زمین تا روز قیامت هیچ نصرانی باقی نمیماند....»
4. ابوالفدا اسماعیلبنکثیر دمشقی(متوفای 774ق) در تفسیر خود مینویسد: هنگامی که پیامبر اسلام(ص) آنها را به مباهله فراخواند، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و به پرداخت جزیه رضایت دادند.»(4)
5. عبداللهبنعمر بیضاوی(متوفای 791ق) نیز در تفسیر خود مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورد و به آنها فرمود: هنگامی که من دعا کردم، شما آمین بگویید. اسقف آنها گفت: ای مسیحیان، من صورتهایی را میبینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند،[کوهها ] از جای خود کنده میشوند. با آنها مباهله نکنید که هلاک میشوید. سپس آنان به پرداخت جزیه راضی شدند...» بیشتر ..
http://www.hawzah.net/
http://www.aviny.com
http://www.shia-sonni.com/
http://www.fetrat.com
خاتم بخشی امیرمؤمنان علیه السلام
«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ
یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»(مائده آیه 55)؛ ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند ؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.
از سدّی، مجاهد، حسن، اعمش، عتبة بن ابی حکیم، غالب بن عبد الله، قیس بن الربیع، عبایة بن الربعی، ابن عباس، ابوذر، عبید الله بن عمر بن علی بن ابی طالب، انس، عمار، عبد الله بن سلام و جابر بن عبد الله انصاری چنین روایت کرده اند که: روزی گدایی به مسجد پیامبر آمد و از مردم تقاضای کمک کرد، امّا هر چه درخواست کرد، کسی به او کمک نکرد. او که از کمک مردم مایوس گشته بود، رو به سوی آسمان کرد و اظهار داشت: خدایا! من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم تقاضای کمک کردم، امّا کسی به من کمک نکرد. امیرمؤمنان علیه السلام با دست خود به او اشاره نمود. او نیز به طرف علی علیه السلام رفته و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد و از مسجد خارج شد. این جا بود که آیه ولایت توسط جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و آله برای پیدا کردن مصداق واقعی آیه شریفه، با جمعی از یاران خود به مسجد آمد. آن ها گدایی را دیدند که از درب مسجد بیرون می آید.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا کسی چیزی به تو داد؟ گدا گفت: آری. آن حضرت پرسید: چه چیزی داد؟ فقیر گفت: این انگشتر را. آن حضرت فرمود: چه کسی این را به تو داد؟ گدا گفت: آن که در حال نماز است. و به امیرمؤمنان علیه السلام اشاره کرد. آن حضرت فرمود: در چه حالتی بود؟ گدا گفت: در حال رکوع.
پیامبر صلی الله علیه و آله که می دید نشانه های آیه، به خوبی بر علیّ بن ابی طالب علیه السلام انطباق پیدا کرده است، بی درنگ تکبیر گفت و اهل مسجد به دنبال تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند.
حسان بن ثابت (شاعر معروف زمان پیامبر) که شاهد گفتار و خوشحالی پیامبر صلی الله علیه و آله بود، بلافاصله این صحنه را در چند بیت به نظم در آورد. ترجمه اشعار او چنین است:
ای ابا الحسن! جان من و جان هر آن که دیر یا زود به هدایت و ایمان روی می آورد، به فدای تو باد! این تویی که در حال رکوع زکات خود را پرداختی. ای بهترین رکوع کننده! جان ها فدایت باد. خداوند در باره تو بهترین نوع ولایت را نازل کرد و آن را در کتاب آسمانی ثبت گردانید.
آیا اهل تسنن به خاتم بخشی اشاره کرده اند؟
گفته شد که همه مفسران برآنند که علی(ع) انگشتر خود را در حال نماز به گدا داد. ازگفته ابن شهر آشوب بر می آید که همه مفسران، اعم از شیعه و سنی، بدین مساله اشاره کرده اند. چنانکه فرمود: ثعلبی، ماوردی، قشیری، قزوینی، رازی، نیشابوری، فلکی و طبری در تفاسیر خود آن را ذکر کرده اند. همچنین ابن البیع در کتاب«معرفة اصول الحدیث، سمعانی در «فضایل الصحاب»، سلمان بن احمد در «معجم اوسط»، ابوبکر بیهقی در «مصنف»، نظری در «خصایص»6، و ده ها مفسر و محدث دیگر در کتابهای خود به آن اشاره کرده اند
فیض می نویسد: بین امت اسلامی خلافی نیست که در آن روز، احدی در حال رکوع، زکات پرداخت نکرده بود، جز یک نفر که همان علی بن ابی طالب(ع) است.
http://www.tebyan.net
http://www.hawzah.net/
سلام
بسیار عالی
موفق باشید
در پناه حق
سلام
ممنون
همچنین .. التماس دعا
سلام ، خیلی زیباست مطالبتون....در پناه اهل بیت (ع) سربلند باشید...التماس دعای ظهور.......یاحق
علیک سلام ..
سلامت باشین .. همچنین شما
التماس دعا
بسم الله
سلام
منظور از "بیت" در "اهل البیت" در آیه تطهیر سوره احزاب "خانه خدا کعبه" است.
آیه 33 از سوره 33 (چهار تا 3 - خانه چهارگوشه کعبه – در هر گوشه مکعب سه یال !!!!) .
کعبه تصویر این دنیایی خانه ایست که اهل آن مومنین هستند.نشانه وحدت مومنین است.پاکی افراد اهل این خانه باید رعایت گردد.
خانه ای که در آن پیامبر پدر است و بانوان ایشان مادرند. در آیه 6 سوره احزاب پیامبر اولی بالمومنین من انفسهم و بانوان پیامبر مادران مومنین قلمداد شده اند.
منظور از تطهیر پاک نمودن جامعه مومنین از ناپاکی است.هشدار به زنان پیامبر و رفتار مومنین با ایشان است.همچنانکه در آیه 53 فرموده است : "...ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن...".آیات سوره احزاب را متصل و تا پایان بخوانیم.
پاکی و ناپاکی جوامع از پاکی و ناپاکی خانه و اطرافیان رهبران آن جوامع سرجشمه میگیرد.
مشابه با این مفهوم در سوره انفال آمده است.که در هر حال بیان کننده اراده به تطهیر قلوب مومنین دارد.در آیه 11 سوره انفال میفرماید...لیطهرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطان و لیربط علی قلوبکم...و آیات 34و 35 که میفرمایند"...عن المسجد الحرام و ماکانوا اولیائه ان اولیائه الا المتقون..." و "...ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه ..." . مومنین اولیاء و اهل کعبه هستند نه مشرکین و کافرین.
جالب است بدانیم که فقط در همین دو سوره "اولوا الارحام" و همراه با "فی کتاب الله" آمده است.در سوره انفال آیه 75 و در سوره احزاب آیه 6 . مومنین برادران و خواهران حقیقی هستند.
این اولوا الارحامی در کتاب خدا ثبت است.ارواح پاک و الهی مومنین قرابت حقیقی دارند.
آیه 75 را بطور کامل و پیوسته بخوانیم:...والذین آمنوا من بعد و هاجروا و جاهدوا معکم فاولئک منکم و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله ان الله بکل شیء علیم...
مگر ممکن است نصف آیه در باره مواخاه و برادری دینی باشد و نصف دیگر آن در باره برادری خونی و قوم و خویشی؟ برادر نسبی کافر و مشرک نزدیک تر است؟ آیا اصلا در این سوره و در این آیه صحبت از ارث بردن است آنطور که بطور مثال صاحب تفسیر المیزان میگوید؟ ترجمه تفسیر المیزان ج 9 ص 190 .
هماهنگی اختصاصی دیگر این دو سوره در مفهوم "الرعب" است. در سوره انفال آیه 12فرموده است :"...سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب ..." و در سوره احزاب آیه 26 :"...قذف فی قلوبهم الرعب...".این دو باهم سازگارترند.صیغه های مفرد. ولی در سوره آل عمران آیه 151 فرموده "سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب... ".به صیغه جمع آمده است.تفاوت "سالقی" و "سنلقی" و هماهنگی با "قذف".
البته در سوره حشر آیه 2 نیز "قذف فی قلوبهم الرعب" آمده ولی "اولوا الارحام" در سوره حشر نیامده است.
والسلام