از زمانى که قرآن کریم بر پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله نازل شده
است، مخالفت با این کتاب آسمانى هم آغاز شد. قرآن کریم هم بارها مخالفانش
را به مبارزه طلبید. در این نوشتار، اشارهاى خواهیم داشت به اعجاز قرآن و
ناتوانى همه از آوردن مثل قرآن و حتى سورهاى یا آیهاى مثل قرآن. از هنگام نزول قرآن کریم بر نبى مکرم اسلام صلىاللهعلیهوآله تا
امروز، موافقت و مخالفت با قرآن کریم همچنان ادامه دارد. آن هنگام که قرآن
کریم، جن و انس را به مبارزه طلبید تا اگر خیال مىکنند قرآن کریم، ساخته و
پرداخته پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است مانند آن بیاورند، رویارویى
با آن به اوج خود رسید و اینک با گذشت هزار و اندى سال از آمدن قرآن، این
کتاب مقدس، کسى نتوانست مانند آن بیاورد. به تصریح قرآن کریم، این ـ قرآن ـ کتابى است براى همیشه تاریخ «وَ
أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لأُِنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ؛ این
قرآن به من وحى شد تا به وسیله آن، شما و هر کس را که این قرآن به او
مىرسد انذار کنم»(2)
پس معجزه بودن قرآن نیز براى تمام انسانها و تمام زمانهاست؛ یعنى در حال حاضر نیز کسى نمىتواند مانند آن بیاورد.
اما مخالفان قرآن کریم هرگز از پا ننشستند. گاه متن قرآن را سخن ساده
مىدانستند که اگر بخواهند، مىتوانند مثل آن بیاورند «وَ إِذا تُتْلى
عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا
إِنْ هذا إِلاّ أَساطِیرُ الأَْوَّلِینَ؛ چون این قرآن بر آنان تلاوت شود،
گویند ما این سخنان را شنیدیم. اگر ما مىخواستیم مانند آن مىگفتیم که
چیزى جز سخنان افسانه پیشینیان نیست.»(3)
و گاهى نیز آورنده آن را به انواع تهمتها آزردند و او را ساحر و
کذّاب خواندند «وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ
الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذّابٌ؛ و تعجب کردند که رسولى از همان نژاد عرب
براى پند آنان آمد و آن کافران گفتند او ساحرى دروغگوست»(4) در حقیقت با
این تهمتها سعى در پاک کردن صورت مسأله داشتند تا عجز خود را به نحوى پنهان
کنند و لجبازى خویش را به نوعى توجیه نمایند. البته این ترفندى بود که
امتهاى گذشته نیز نسبت به پیامبران خویش داشتند؛ یعنى وقتى مىدیدند توان
مقابله با آنها را ندارند، با عناوینى چون ساحر، کذاب و مجنون به پیامبران
افترا مىبستند تا بدین وسیله، آنها را از سر راه خویش بردارند؛ «کَذلِکَ
ما أَتَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ
مَجْنُونٌ؛ همچنان هیچ رسولى بر امم پیش نیامد جز آن که (او را تکذیب کرده
و) گفتند او ساحر یا دیوانه است»(5) آرى، آنان هر چه در توان داشتند به
کار بستند و هنگامى که نتوانستند جلوى پیشرفت حق را بگیرند، سعى در اخراج و
قتل پیامبر صلىاللهعلیهوآله گرفتند، اما از اراده الهى غافل بودند؛
«وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ
أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللّهُ وَ اللّهُ خَیْرُ
الْماکِرِینَ؛ به یاد آر زمانى را که کافران با تو مکر مىکردند تا تو را
از مقصد خود (که تبلیغ دین است) باز دارند یا به قتل برسانند یا از شهر
بیرون کنند. (آنها) مکر کنند، خدا هم با آنان مکر مىکنند و خدا بهتر از هر
کسى مىتواند مکر نماید»(6)