به نام خدا
سلام
آنچه در پی میآید حوادث امروز پنجشنبه است:
ساعت 00:05 بامداد به وقت تهران ـ ادامه حضور مردم در میدان لؤلؤه
با استقرار تانکهای ارتش، مردم امکان حضور در میدان لؤلؤه و ادامه تحصن خود را ندارند. عصر دیروز تانکها با حمله به میدان، مردم متحصن را قلع و قمع کردند و چادرهای آنان را آتش زدند.
ارتش بحرین به مدت یک ماه حکومت نظامی اعلام کرده است. بر مبنای این قانون، ایجاد هرگونه تجمع ممنوع بوده و از ساعت 16 الی 4 بامداد منع آمد و شد برقرار است.
ساعت 00:15 بامداد به وقت تهران ـ تماس تلفنی صالحی با دبیرکل سازمان ملل
ساعاتی پیش وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در اعتراض به کشتار مردم بحرین از سوی حکومت این کشور «مهدی آقاجعفری» سفیر خود از بحرین را فراخواند.
ساعت 00:30 بامداد به وقت تهران ـ بحرین تا اطلاع ثانوی تعطیل شد
وزارت آموزش وپرورش بحرین با انتشار بیانیه ای که توسط تلویزیون این کشور پخش شد اعلام کرد: "مدارس، دانشگاهها و مهدکودک های دولتی و خصوصی تا اطلاع ثانوی تعطیل است".
بورس بحرین هم اعلام کرد که این بخش مالی کشور به دلیل حالت فوق العاده، تعطیل است.
ساعت 00:40 بامداد به وقت تهران ـ محاصره بیمارستان
بیمارستان السلمانیه منامه در محاصره نیروهای امنیتی بحرینی و سعودی قرار دارد.
به نام خدا
سلام
به نام خدا
سلام
کی از رهبران مخالف یمنی تاکید کرد که مردم یمن امروز با همه گروهها و
اقشار خود از شمال گرفته تا جنوب شعار واحدی برای سرنگونی رژیم و برپایی
دولتی جدید سر می دهند که آزادی بیان و برخورداری از حقوق شهروندی را تضمین
کند.
"نایف القانص" یکی از رهبران دیدار مشترک(تجمع احزاب مخالف) در یمن روز دوشنبه در گفتگو با شبکه خبری العالم گفت: همه مردم یمن خواهان سقوط رژیمی هستند، که در واقع رژیم باندبازی است، جنبشهای خواهان جدایی از جنوب نیز در حال اتحاد با دیگر جنبش ها هستند و درکنار همه مردم شعار واحدی سر می دهند.
وی افزود: حوثیها در صعده امروز با پیوستن به جنبش اعتراض آمیز مردمی ، برای جامعه بین المللی و برای همگان ثابت کردند که خواهان صلح هستند و به صورت مسالمت آمیز مبارزه می کنند و در واقع آنها طی سالهای گذشته برای دفاع از خود دربرابر نظام جنایتکار مجبور به حمل سلاح بودند.
ادامه مطلب ...به نام خدا
سلام
منبع : http://fa.alalam-news.com/
شهید مرتضی مطهری |
از ویژگیهای بارز و برجسته متفکر ژرفاندیش «استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری رضوان الله تعالی علیه» آن بود که همواره میکوشید با جهل، ناآگاهی، تندروی و بدفهمی مبارزه کند و در جای جای آثار و سخنانش در این مورد داد سخن میدهد.
کسانی که با گفتار و نوشته های آن عزیز آشنا هستند، به خوبی بر این نکته واقفاند که او پیوسته سعی داشت شعور و آگاهی را بر جامعه تزریق کند و جهل و نادانی در میان مسلمانان را ریشه کن سازد و با اندیشه های غلط و افراطی به ستیز برخیزد.
و از این رو است که سر انجام به همین جرم؛ یعنی به جرم مبارزه با افکار غلط و انحرافی و به دست همین جماعت؛ یعنی بدفهما خوارجصفت، به شهادت میرسد؛ همان جماعتی که 20 روز پس از ترور وی، به سراغ هاشمی رفتند لیکن این بار ناکام شدند و به دنبال همین ترور نافرجامِ (آیت الله هاشمی رفسنجانی) بود که امام راحل (قُدس سرّه) فرمودند: «اینان با این تلاشهاى احمقانه نمىتوانند انقلاب اسلامى ما را ترور کنند؛ نمىتوانند شخصیت انسانى ـ اسلامى مطهرى و هاشمى را ترور کنند.»
مطالب زیر، نمونه ای است از دردمندی ها و رنجهای آن شهید والا مقام و عالِم دردشناس که از پایین بودن فکر مسلمانان، احساس خجلت و شرمندگی می کند:
از گاو و گوسفندان مردم که نپرس، لاغر و رنجور؛ در اسارت لشکر عطشند. همین طور حیوانات صحرا و مرغان هوا که همه تشنه و افسردهاند. زمین و زمان در چنگ آفتاب است. هیولای مرگ، در آسمان شهر به پرواز آمده است.
السلام علیک یا امام حسن عسگری |
انسانها نیز در وضعیت بدتری به سر میبرند. آنها برای رهایی از عفریت مرگ و نجات از کابوس خشکسالی، دست به هر کاری زدهاند؛ در فرجام تکاپوهای بیحاصل، ناگزیر، روانه دربار میشوند و مشکل خود را با خلیفه در میان میگذارند. خلیفه، بزرگان شهر را فرا میخواند و با آنها به مشورت میپردازد. بعد از ساعتها شور و مشورت، بهترین راه نجات را، «خواندن نماز باران» مییابند...
زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، در حالی که روزهدار هستند، به سوی خارج شهر رهسپار میشوند. عشق و امید، در چهرههای رنجور و آفتاب زدهشان نهفته است. ورد زبانشان ذکر و دعا است. جز نزول باران، خواسته دیگری ندارند. خیلی زود، صفها بسته میشود. از صفهای طولانی و پشت سر هم نمازگزاران، صحنههای جالب و به یادماندنی به وجود میآید. همهمه التماسآمیز، فضای بیابان را پر کرده است.
طولی نمیکشد که نماز به پایان میرسد. چشمهای امیدوار به آسمان دوخته میشوند. آفتاب همچنان میتابد و گرمای نفسگیرش زمین و زمان را آتشگون ساخته است. کمکم یأس و ناامیدی بر دلها سایه میافکند. بر اضطراب و افسردگی نمازگزاران افزوده میشود؛ هر یک بیصبرانه، بیابان را ترک میکنند. روز دوم و سوم نیز مراسم نماز، با همان کیفیت و شکوه بیشتر ادامه مییابد؛ ولی ابرهای بارانزا، همچنان نایاب و رؤیایی، و تنها در عالم ذهن آنان باقی میماند و حسرت چند قطره اشکِ آسمان، دلهایشان را به درد میآورد!
«جاثلیق»، بزرگ اسقفان مسیحی، رو به راهبان مسیحی میکند و با لحن غرورآمیزی میگوید:
ـ سه روز است که مسلمانان به صحرا رفتهاند و با ادای نماز، از خدا خواستهاند تا باران رحمتش را نازل سازد؛ اما هنوز باران نیامده است. اگر آنان بر حق بودند، حتماً تا حالا باران آمده بود؛ امروز نوبت ماست تا حقانیت خود را به آنان نشان دهیم.
سخنانش که تمام میشود، راه میافتد. راهبان و سایر مسیحیان نیز از دنبالش گام برمیدارند و لحظاتی بعد، ناقوس عبادت به طنین در میآید و آنان طبق شیوه خویش به نماز و عبادت میپردازند و از خداوند، طلب باران میکنند. طولی نمیکشد که ابرهای تیره و بارانآور، کران تا کران آسمان را فرامیگیرند و قطرههای بارانِ درشت و پُر آب، از دل آسمان گرم و دم کرده « سامرّا» فرو میریزند.
صحنه عجیبی است! مثل این که معجزه بزرگی رخ داده است. به همین جهت، مسیحیان را شادی و شادابی فرامیگیرد و به پاس این موفقیت بزرگ، به یکدیگر دست میدهند و حقانیت خویش را به رخ مسلمانان میکشند. مسلمانان نیز با دیدن آن همه باران، به تحسین آنان میپردازند و به دین و آیین آنها متمایل میشوند.
امام زمان، انسان کامل
آیت الله حسن زاده آملی مینویسد: امام زمان
در عصر محمدى، انسان کاملی است که جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره
ختمى، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات
او به طور اکمل است و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛
چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه
وی بر احکام بدن طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و
از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به
عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر میشود».
وی عقیده دارد: انسان کامل که تجلی آن امام معصوم است، تبلوری از اسم اعظم الهی است. از دیدگاه ایشان بقای تمام عالم، به بقای انسان کامل است؛ چون انسان کَوْن جامع و مظهر اسم جامع است و تمام اسما در ید قدرت اوست. صورت جامعه انسانی و غایت غایتهای تمام موجوداتی که امکان وجود دارند، اوست. بنابراین دوام مبادی غایات، دلیل استمرار بقای علت غائیّه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود.[4] مقام قطب همان رتبه امامت و مقام خلافت است که تعدد و انقسام به ظاهر و باطن در آن راه ندارد. امام در هر عصر بیش از یک شخص ممکن نیست و آن خلیفة الله و قطب زمان است و کلمه خلیفه به لفظ واحد در کریمه (إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً ) اشاره به وجوب وحدت خلیفه در هر عصر است. شقوق اعلم و اعقل و مانند آن و نیز تقسیم نمودن خلافت به ظاهر و باطن، حق سکوتی است که اوهام موهون را بدین قسمت اقناع و ارضا مینماید.«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد. بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات میرساند:
آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن
از فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهان
از نور وی است باز عالم روشن