مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ ش در خیابان پانزده خرداد تهران متولد شد.ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دبیرستان را ابتدا در مدرسه دارالفنون و سپس در دبیرستان البرز به اتمام رساند. به سال ۱۳۳۲ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال 1336 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی در تمام دوران تحصیل خود و نیز دورهٔ کارشناسی در دانشگاه تهران، شاگرد اول بود.
فعالیت های سیاسی و اجتماعی
دوران دبیرستان
شهید چمران در بیان خاطرات خود می گوید : از نظر سیاسی از اولین روزهایی که بعد از شهریور1320 یک مقدار آزادی نسبی داده شده بود و گروه های مختلف فعالیت می کردند،"جناب مهندس بازرگان" و "آیت ا... طالقانی" و "دکتر سحابی" و عده دیگری از متفکرین انجمن اسلامی دانشجویان را پایه ریزی کردند و من 15 ساله بودم که در این انجمن ها فعالیت می کردم -هنوز دانشجو نبودم اما برادر بزرگم دانشجو بود و مرا با خود به انجمن می برد -و پای درس این بزرگان می نشستم و خیلی خوب به یاد دارم که "شهید مطهری" در جلسات متعدد منطق و فلسفه درس می داد و درسهای او را هنوز به خاطر دارم.
دوران تحصیل در دانشگاه تهران
شهید چمران در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعتنفت شرکت داشت و بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضتمقاومتملی ایران پیوست.در روز شانزدهم آذر ماه سال 32 که رژیم شاه، دانش جویان معترض به سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا- را به گلوله بست و سه نفر از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند، شهید چمران نیز جراحت مختصری برداشت و بعدها با کمک سایر دانش جویانی که در این فعالیت انقلابی مشارکت داشتند، مفصل ترین مقاله ای در مورد واقعه شانزده آذر نوشت که بعدها این مقاله در نشریه ای به همین نام در آمریکا نیز منتشر شد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:((خَمْسٌ مَنْ لَمْ تکُن فِیهِ لَمْ یَکُنْ فِیهِ کَثِیرُ مُسْتَمْتَعٍ قِیلَ وَ مَا هُنَّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ(صلی الله علیه و آله و سلم) الدِّینُ وَ الْعَقْلُ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْأَدَبِ وَ خَمْسٌ مَنْ لَمْ تکُن فِیهِ لَمْ یَتَهَنَّأِ الْعَیْشُ: الصِّحَّةُ وَ الْأَمْنُ وَ الْغِنَاءُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الْأَنِیسُ الْمُوَافِقُ))(93) پنج چیز است که اگر کسی آنها را دارا نباشد کثیری از بهره مندی ها(و داراییها ) را ندارد.گفته شد چیست آنها یابن رسول الله؟حضرت فرمود: دین، عقل، حیا،حسن خلق و حسن ادب در ادامه فرمودند: پنج چیز است که اگر کسی آنها را دارا نباشد زندگی اش به کام نباشد؛ سلامتی، امنیت، بی نیازی، قناعت و انیسی که موافق اوست.اگردو رکن خانواده ای این صفات دهگانه را داشته با شند مصداق این حدیث شریف شده وخانواده ای کامل هستند.
سیره امام خمینی (ره)
خوش خُلقی با همسر : همسر، فرزندان و خدمت گزارانی که سالیانی دراز در کنار امام خمینی بودند، همگی به حُسن رفتار امام راحل در محیط خانواده گواهی داده اند. همسر امام در این باره می گوید:
امام خمینی در بیان قدردانی از همسر خویش چنین گفته است: «فداکاری ای که خانم در زندگی کرده اند، هیچ کسی نکرده است. همسر امام در پاسخ به این پرسش که امام چگونه همسری است و در طول سال های زندگی با شما چگونه رفتار کرده است، می گوید:رفتار ایشان با من، بسیار خوب بوده است. من از ایشان، خیلی راضی هستم. همیشه احترام مرا داشته اند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی کنند. اگر لباس و حتی چای بخواهند، می گویند: ممکن است، بگویی به من فلان لباس را بدهند! حتی گاهی خودشان چای خودشان را می ریزند. امام، محیط زندگی را و احترام به همسر و فرزندان را، بخشی از سلامت و سعادت جامعه آینده می دانند.حضرت امام [کارهای خانه] جارو کردن و ظرف شستن و حتی شستن روسری بچه خودمان را هم وظیفه من نمی دانستند و اگر به جهت نیاز گاهی به این کارها دست می زدم، ناراحت می شدند و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من می گذاشتند.
خانم فریده مصطفوی، دختر امام تأکید می کند:«هیچ وقت ما ندیدیم ایشان[امام] به خانم بگویند «فلان کار را انجام بده» و یا حتی «یک چای برای من بریز»... خیلی به ایشان[مادرم] اظهار محبّت و علاقه می کردند و مقید بودند این اظهار محبّت و علاقه را جلوی ما فرزندان هم علنی کنند. امام احترام فوق العاده برای خانم قائل بودند... در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند...
ادامه مطلب ...امام خمینی (ره) از دیدگاه مقام معظم رهبری
درست است که ما منازل امثال آن بزرگوار را نمىتوانیم بفهمیم؛ اما از همین پایین که انسان نگاه مىکند، اوج آن باز بلندپرواز را مىبیند. خدا شاهد است که بعد از هر ماه رمضان، گاهى که خدمت امام مىرسیدم، برایم محسوس بود که در این ماه رمضان، امام نسبت به گذشته بالاتر رفته، پرواز کرده و از مادّه دورتر شده است. روزبهروز جلوتر مىرفت و خودش را کاملتر مىکرد. انسان مؤمن، این است. «من ساوى یوماه فهو مغبون». اگر دو روزمان مثل هم باشد، سرمان کلاه رفته است. مغبون، یعنى فریب خورده، سرکلاهرفته. و کسى که فردایش از امروزش بدتر باشد، «فهو ملعون»؛ یعنى طرد شده است.(فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و جمعی از سپاهیان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی ... 29/11/69.)
سیره امام خمینی (ره) در خانه
خوش خُلقی با همسر : همسر، فرزندان و خدمت گزارانی که سالیانی دراز در کنار امام خمینی بودند، همگی به حُسن رفتار امام راحل در محیط خانواده گواهی داده اند. همسر امام در این باره می گوید:
امام خمینی در بیان قدردانی از همسر خویش چنین گفته است: «فداکاری ای که خانم در زندگی کرده اند، هیچ کسی نکرده است. همسر امام در پاسخ به این پرسش که امام چگونه همسری است و در طول سال های زندگی با شما چگونه رفتار کرده است، می گوید:رفتار ایشان با من، بسیار خوب بوده است. من از ایشان، خیلی راضی هستم. همیشه احترام مرا داشته اند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی کنند. اگر لباس و حتی چای بخواهند، می گویند: ممکن است، بگویی به من فلان لباس را بدهند! حتی گاهی خودشان چای خودشان را می ریزند. امام، محیط زندگی را و احترام به همسر و فرزندان را، بخشی از سلامت و سعادت جامعه آینده می دانند.
دختر بزرگوار امام (ره) نقل می کردند که: امام با افراد خانواده بسیار گرم و مهربان بودند و در عین اینکه ما به خاطر جذبه ای که داشتند حساب می بردیم ولی در همان حال خیلی با پدر، گرم و مهربان و صمیمی بودیم. امام همه اولادشان را به یک نظر نگاه می کنند و به همه به یک اندازه محبت دارند به طوری که بعد از این همه سال ما هنوز متوجه نشدیم امام کدام فرزندشان را بیشتر دوست دارند.
احترام به کودکان
علی بر دوش امام :حاج سید احمد آقا خمینی: بارها شده بود که من وارد اتاق می شدم و امام مرا نمی دیدند.می دیدم که امام به زانو روی زمین نشسته اند و پسرم علی روی دوش شان سوار است. خیلی دلم می خواست از آن صحنه ها فیلم یا عکس بگیرم، اما می دانستم که امام نمی گذارند. صمیمیت و صداقت امام با بچه ها و مادرم خیلی عجیب بود.
عطوفت با کودکان : آیت اللّه معرفت: من به کربلا مشرف شده بودم که امام تشریف آوردند... . من دیدم که در بالای سر امام حسین علیه السلام نشستند و مشغول نماز شدند. رسم مردم بغداد این است که می آیند و شیرینی یا شکلات یا خرما و از این چیزها، تقسیم می کنند.امام آنجا نشسته بودند.بنده در نزدیکی ایشان نشسته بودم. بنده زاده هم با من بود که خیلی کوچک بود.آقایی شیرینی آورد و جلوی من و امام و دیگران گذاشت. امام شیرینی را برداشت و با کمال مهربانی به بنده زاده داد، زیرا به او شیرینی نداده بودند و ایشان در چنین جایی به این مسئله توجه کردند.
عید، سیاست، وحدت اسلامی
امام خمینی «تفرقه» را مشکل جهان اسلام میداند، و از آنجا که ایشان معتقد است که «اسلام تمامش سیاست است» با استفاده از ظرفیتهای اسلام به دنبال چارهجویی و رفع این مشکل میباشد. یکی از ظرفیتها عید قربان میباشد.
امام خمینی پس از اینکه میفرمایند که در اسلام، سیاست و دیانت به هم آمیخته است تصریح میکنند؛ اسلام مثل مسیحیت و یهودیت نیست. بشنوید:
|
عید، سیاست، بیداری اسلامی
ایشان در پیامشان به کنگره حج مینویسند: «عید سعید و مبارک در حقیقت آن
روزى است که با بیدارى مسلمین و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از
تحت سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند. و این مقصد بزرگ زمانى میسر
است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملتهاى زیر ستم ارائه دهند.
و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند، و فرصتها را براى این امر بزرگ
سرنوشتساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از
کنگره عظیم حج که خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است. و مع الأسف
ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشتساز به واسطه انحرافهاى حکومتهاى جور در
کشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومایه دربارى و کجفهمیهاى بعضى از معممین و
مقدسنماها در تمام کشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است.»
بنابراین کاملاً روشن است که ایشان با استفاده از کنگره حج که قربانی در
روز دهم ذیالحجه یکی از مناسک آن است به دنبال بیداری اسلامی و مبارزه با
مستکبرین است.
وی در جمع سفیران ممالک اسلامى عید مسلمین را
استقلال مسلمین میدانند و تصریح میکنند «عید مسلمین وقتى سعید و مبارک
هست که مسلمین خودشان استقلالشان را و مَجدشان را - آن مجدى که در صدر
اسلام براى مسلمین بود - به دست بیاورند. مادامى که مسلمین در این حال
هستند، در حال تفرُّق و تشتُّت، و در حالى که همه چیزشان پیوسته به غیر
است، هیچ روزى براى آنها مبارک نیست. مبارک آن روزى است که دست اجانب از
ممالک ما، از ممالک اسلامى، کوتاه بشود، و مسلمین روى پاى خودشان بایستند و
امور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند.»
قدم اول برای حرف زدن با خدا چیست؟
شب قدر را کسى به دعا و مناجات و گریه و توجه به خدا و نماز و استغفار و امثال اینها بگذراند، بعد فرداى آن روز، وقتىکه در بین جمع مىآید و مردم را در خیابانها مشغول کار خودشان مىبیند، در دل خود بگوید: اى بیچارهها! شما دیشب در چه حالى بودید، ما چه حالى داشتیم؛ شما غافل بودید! یعنى خود را از دیگران بالاتر حساب کند و این چنین بپندارد. هرکدام از اینها باشد، براى پیشرفت تکاملى انسان، سم قاتل است.امثال ما افراد معمولى، دچار تکبرهاى عامیانه هستیم. آن کسانى که در درجات معنوى سیر مىکنند و مقامات بالاترى را مىبینند، آنها هم در هر رتبه و شأنى که باشند، ممکن است دچار تکبر و اعجاب به نفس و خودبزرگبینى بشوند، که براى آنها خطر عظیمى است. این، براى هرکسى در هر مرتبهیى، خطر است.
قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهىدستِ مطلق دیدن است. یعنى انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخوردارى از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در اوج دارایى و توانایى، واقعاً نه به صورت تعارف خود را در مقابل خدا، نیازمند و تهىدست و محتاج و کوچک و حقیر ببیند. این، آن روحیهى کمال انسانى است که البته باید با تمرین به این جاها رسید.( بیانات سال1369، ص 48)
شاخصهى مهم ماه مبارک رمضان چیست؟
شاخصهى مهم این ماه است- همین تحصیل تقواست. در این دعاى روزانه، بعد از نمازها مىخوانیم: «و هذا شهر عظّمته و کرّمته و شرّفته و فضّلته على الشّهور»؛ خداى متعال این ماه را بر ماههاى دیگر، فضیلت داده است. یکى از چیزهایى که این ماه را فضیلت داده، همین «روزه» است؛ یکى از چیزها «نزول قرآن» است؛ یکى از چیزها «شب قدر» است؛ که اینها در همین دعا به عنوان شاخصههاى این ماه ذکر شده است. (بیانات سال 1385، ص121)
چرا برخی از زمانها و از جمله شب قدر شرافت دارند؟
شرافت
شب، ذاتى نیست؛ زیرا روز و شب، همان نور و ظلمت است و در این جهت با هم
اختلاف ندارند و شب همان سیاهى و تاریکى، و روز همان روشنایى است، و لیکن
شرافت اینها به واسطه حادثهاى است که در آنها واقع مىشود.مثلًا
روز غدیر براى آن واقعه عُظمى و شریف بود که سعید گردید. همچنین شرافت شب
قدر براى نزول قرآن است که به نحو رحمت جمعى خداوندى و به نحو قرآنیت،
اسماء و صفات الهیه نازل گردیده است. و خداوند متعال در آن شب خواست که درِ
رحمت عامه را به روى موجودات باز کند و تمام اسماء و صفات الهیه در آن شب
در دسترس بشر گذاشته شده است. و بعد از این مرحله از نزول که به طور قرآنیت
بود، در مواقع مخصوص آیات به طور تفصیل در مدت بیست و چند سال نازل گردید و
لذا به مناسبت شرافت نزول آیات قرآنى، آن مواقع هم، عزیز و محترم
گردیدهاند.(امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج3، ص 57)
چه مناسبتهایی در شب قدر قرار دارد؟
مناسبت
شب قدر، یکى مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان
بخصوص شبهاى قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و
مناسبتى است براى اینکه دلهایمان را با مقام والاى امیر مؤمنان و سرور
متقیان عالم قدرى آشنا کنیم و درس بگیریم. (بیانات سال1387، ص136)