شاید نتوان در اسلام قضیهای پیدا کرد که مشهورتر از قضیۀ مهدی باشد. قضیه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در صدر اسلام قضیهای فوقالعاده ضروری و واضح است. علامۀ مجلسی در جلد سیزده بحار بیش از پنجاه آیه (و میگویند 130 آیه) در شأن مهدی آورده است. روات اسلام از سنی و شیعه قریب به ده هزار روایت برای مهدی نقل کردهاند. صفتی که پیامبر اسلام به مهدی داده است و سایر ائمه نیز فرمودهاند، چنین است:
بِهِ یَمْلأُ اللهُ الْأرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً.
«پروردگار عالم، به دست او زمین را پر از عدالت میکند، بعد از آنکه پر از ظلم شده باشد.» این روایت قطعاً از متواترات است؛ زیرا بیش از سیصد روایت دارای این جمله است.
افرادی که قبل از غیبت و بعد از غیبت به خدمت ایشان رسیدهاند، کم نیستند. افرادی عادی نیستند و اگر بشود آنان را انکار کرد، قطعاً میشود انکار اصل وجود اسلام را نمود که اصلاً پیامبری نبوده و اسلام را نیاورده است.
قضیۀ مهدی عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف، یک قضیۀ خرق عادت است و ما در این جهان، قضایای خارق عادت فراوان داریم. ما نباید قضیۀ مهدی روحی فداه را یک جریان طبیعی بدانیم، تا در توجیه و تفسیر آن بکوشیم. قرآن شریف قضایای خارق عادت زیاد نقل میکند و اگر کسی بگوید: یکی از علل اینکه قرآن قضایای خارق عادت را نقل میکند، این است که ما قضیۀ حضرت بقیه الله را بتوانیم بپذیریم و آن را شبیه همان قضایای قرآن دهیم، بعید به نظر نمیرسد.
1- قرآن، قضیۀ حضرت عیسی را نقل میکند که او در گهواره برای مردم چنین گفت: اِنّیِ عَبْدُاللّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبَارَکاً اَیْنَ مَا کُنْتُ وَ اَوْصَانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکوةِ مَادُمْتُ حَیّاً وَ بَرّاً بِوَالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنَی جَبَّاراً شَقِیَّاً وَ السَّلامُ عَلَیَّ یُوّمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ اَمُوتُ وَ یُوْمَ اُبْعَثُ حَیَّاً[مریم، آیات 30، 31 و 32.].
همانا بندۀ خدایم، او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده و وجود مرا برای انسانها مبارک و میمون کرده است و نماز و زکات را به من توصیه نموده است. همچنین نیکویی به مادر به من توصیه شده و مرا ظالم و شقی خلق نکرده است. درود بر من، روزی که زاییده شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده میشوم!
اگر ما به قضیۀ مهدی رسیدیم و گفتند که: او حین تولد، قرآن خواند و خبر از حکومت داد و اینکه او در طفولیت امام بود، استیحاش نکنیم و بدانیم که نظیر آن در عالم خلقت، فراوان بوده است.
2- قرآن راجع به عزیر پیامبر چنین میگوید:
اَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ اَنَّی یُحْیی هذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوتِهَا فَاَمَاتَهُ اللهُ مِأَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْماً اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِأةَ عَامٍ فَانْظُرْ اِلَی طَعَامِکَ وَ شَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَاْنُطُرْ اِلَی حِمَارکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةٌ لِلنَّاسِ وَانْظُرْ اِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نَنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ اَعْلَمُ اَنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیْءٌ قَدِیرٌ[بقره آیۀ 261.].
عبور نمود ـ عزیر پیامبر ـ به دهی که بر مردمش خراب شده بود، گفت: چگونه پروردگار این مردهها را زنده میکند؟! ـ چون چنین فکری کرد ـ صد سال خدا او را میرانید، سپس او را زنده کرد و گفت: چه مقدار اینجا ماندهای؟ گفت: یک روز با نصف روز، خطاب شد: بلکه صد سال، ببین که غذا و آبی که همراه داشتی، فاسد نشده است و نظر کن به الاغت ـ که پوسیده بود. تو را نشانهای برای مردم ـ در رابطه با معاد ـ قرار دادیم، که چگونه استخوانهای آن را جمع میکنیم و گوشت روی آن را میرویانیم. چون دید صحنه را ـ کیفیت زنده نمودن مرده را ـ گفت: میدانم که خدا بر همه چیز قادر است».
مطلبی که از این آیات استفاده میکنیم، این است که غذا و آب که عمر طبیعی آن در میان آفتاب یک روز است، تحت مراقبت حق به صد سال مضاعف شده است.
3- قرآن قضیۀ اصحاب فیل را نقل میکند و بالاخره میگوید: َأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ / تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ «پرستوها اصحاب فیل را مثل کاه جویده نمودند.[سوره فیل / 5.]» تا ما بدانیم حضرت بقیه الله تعالی فرجه الشریف، به واسطه امدادهای غیبی میتواند به آسانی بر این جهان مسلط شود.
4- قرآن قضیۀ حضرت یونس را نقل میکند و بالاخره دربارۀ او میفرماید:
فَلَوْ لاَ اَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ اِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ.[صافات، آیات 143 و 144.]
اگر نبود از تنزیه کنندگان، حتماً تا روز قیامت در شکم ماهی میماند. تا ما از طول عمر ـ هزار سال، دو هزار سال، دو هزار سال و بیشتر ـ حضرت بقیه الله متعجب نباشیم. آن خدایی که میتواند حضرت یونس را تا روز قیامت در شکم ماهی زنده نگاه دارد، میتواند ولی خود را در قشر عصمت در این جهان باقی بدارد.
5- قرآن راجع به نوح پیغمبر چنین میفرماید:
فَلَبِثَ فیهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلّا خَمْسِینَ عَاماً[ عنکبوت / 14.].
نوح در میان قومش هزار سال مقداری کمتر ـ نهصد و پنجاه سال ـ زندگی نمود. در روایات آمده است که 2400 سال مدت عمر او بوده است و نهصد و پنجاه سال مدت رسالتش[حیات القلوب علامه مجلسی ج 1.].
خلاصۀ سخن اینکه طول عمر مهدی روحی فداه یک امر طبیعی نیست، بلکه خرق عادت است، و خرق عادت در این جهان بسیار است.
امام دوم حضرت مجتبی (ع) به همین جهت اشاره میکند و میفرماید:
منبع : کتاب زندگینامه 14 معصوم ؛ تالیف آیت اله مظاهری
http://www.almazaheri.org/farsi
سلام با افتخار لینک شدین
علیک سلام ..

ممنون از لطفتون
یا علی
اگر نبود از تنزیه کنندگان ، حتما تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند [ صافات آیات 143 و 144 ] . آن خدایی که میتواند حضرت یونس (ع) را تا روز قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد ، میتواند ولی خود را در قشر عصمت در این جهان باقی بدارد .
جالب بود...ممنون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
سلام ..
ممنون از حضور و نظرتون
التماس دعا
سلام
بسیار عالی
خدا قوت
موفق باشید
در پناه حق
علیک سلام ..
ممنون از شما
یا علی .. التماس دعا
سلام

ممنون از حضورتون
و مطلب خوب تون
اجرتون با عمه سادات
فرارسیدن اربعین حسینی تسلیت
یا علی
علیک سلام ..
سلامت باشید
ان شاءالله
بر شما هم تسلیت باد
یا علی