اختلاف نظرى که در باره مدت عمر حضرت فاطمه(س) وجود دارد بیشتر ناشى از اختلاف در تاریخ ولادت آن حضرت(س) است؛ زیرا هرچند در خصوص تاریخ دقیق شهادت حضرت(س) نیز نظریات چندى ابراز گردیده ولى فاصلهاى که میان این نظریات است، چندان نیست و حداقل و اکثر آن به یک سال نمىرسد (حداکثر 8 ماه و حداقل 45 روز)، ولى اختلافآرا در سال تولد آن حضرت(س) زیاد است و فاصله حداقل و اکثر آن به حدود 17 سال مىرسد! یعنى حداقل سنّى که براى حضرت(س) هنگام رحلت ذکر شده 18 سال و حداکثر 35 سال است.این گفتهها با محور قرار دادن تاریخ بعثت پیامبر(ص) در سن 40 سالگى و 13 سال قبل از هجرت، به دو بخش تقسیم مىگردد. عدهاى ولادت حضرت(س) را پیش از مبعث مىدانند و دستهاى بعد از آن.
دسته اول: پیش از بعثت
حداکثر تاریخى که در این بخش از نظرها، یعنى ولادت فاطمه(س)، پیش از بعثت، وجود دارد، 12 سال است که بدین ترتیب، عمر حضرت(س) به 35 سال مىرسد! بعضى آن را سال هفتم قبل از مبعث دانستهاند که بنابراین، سنّ حضرت(س) هنگام شهادت 30 سال خواهد شد، و عدهاى دیگر رحلت آن حضرت(س) را در 29 سالگى یعنى 6 سال پیش از بعثت شمردهاند. برخى نیز تصریح به 28/5 سال کردهاند که البته قابل جمع با 29 سال و 28 سال است. برخى نیز 25 سال را ذکر کردهاند. ولى آنچه که در میان مورخان اهل سنت، بیشتر شهرت دارد سال پنجم قبل از مبعث است. چنان که عدهاى نیز همین نظریه را با تصریح به همزمانى آن با سال تجدید بناى کعبه یعنى سال پنجم پیش از مبعث نمودهاند. بر طبق این قول، فاطمه(س) هنگام شهادت 28 سال بوده است. برخى نیز سنّ 27 سال را ذکر کردهاند.
دسته دوم: بعد از بعثت
این بخش از نظرها، ولادت فاطمه(س) را مربوط به بعد مبعث دانستهاند، و تقریباً در این دسته، سه گفته وجود دارد:
سال نخست بعثت:
این گفته عدهاى است که سال نخست بعثت را سال تولد قرار دادهاند و هر چند بعضى آن را در 41 سالگى سنّ شریف رسول خدا(ص) نوشتهاند ولى ظاهراً منظورشان همان سال اول بعثت است. چون برخى اینان تصریح کردهاند که در رأس 41 سالگى بوده است و لذا خود نتیجه گرفتهاند که بر این اساس، سنّ حضرت فاطمه(ع) هنگام رحلت 23 سال بوده است. البته ما در میان صاحبنظران شیعه کسى که این قول را پذیرفته باشد نیافتیم.
سال پنجم بعثت:
گفته سوم که به نظر مىرسد مشهور میان علماى شیعه است، (البته برخى از علماى اهل سنت نیز قایل به آن شدهاند) و روایات چندى نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت مىداند. در میان معتقدان به این نظر، از شخصیتهایى چون ابنابىالثلج بغدادى، متوفاى 325 هجرى ، مرحوم کلینى، متوفاى 328 یا 329، محمد ابنجریر طبرى امامى، صاحب کتاب دلائل الامامة، ابنشهر آشوب در کتاب المناقب، علامه طبرسى در کتاب تاجالموالید و شیخ بهایى در کتاب توضیح المقاصد مىتوان نام برد.در نتیجه بیشتر مورخان اهل سنت، تاریخ ولادت را قبل از بعثت مىدانند ولى مصادر شیعى آن را مربوط به بعد از آن دانستهاند و در هر دو دسته، سال پنجم قبل از مبعث یا بعد از آن، از شهرت بیشترى برخوردار است.
ارزیابى گفتهها:
آنچه گذشت اشارهاى اجمالى به نظرهاى مطرح شده در باره تاریخ ولادت فاطمه(س) بود. اما اینکه کدام یک از گفتههاى یادشده به واقع نزدیکتر است پرسشى است که در این بخش به اجمال به آن مىپردازیم.ابتدا باید روشن شود که آیا ولادت، قبل از مبعث بوده است چنان که مفاد نظریات دسته اول بود، یا بعد از آن؟
چنان که ملاحظه شد کسانى از اهل سنت که در این زمینه سخن گفتهاند جز معدودى از آنان، معتقدند وقوع آن قبل از بعثت بوده است. برخى نویسندگان شیعه نیز این قول را ترجیح داده و در تأیید آن به این مسأله فقهى اشاره کردهاند که حدّ اکثر سن باردارى زنان 50 سالگى است و اگر تاریخ ولادت را مربوط به بعد از مبعث بدانیم، در آن برهه، سن حضرت خدیجه(س) به حدود 60 سال مىرسیده است.اینکه علت این اتفاق نظر در میان بیشتر مورخان اهل سنت چه بوده است و چرا تاریخ ولادت را قبل از بعثت مىدانند؟ خود مسألهاى است قابل بحث. آیا صرفاً یک نقل تاریخى است که آنان بازگو کردهاند، یا استنباطى است که مثلاً با توجه به همین فرع فقهى داشتهاند؟ به هر روى، این دسته از گفتهها را نمىتوان تصدیق کرد زیرا:
نخست اینکه، اختلاف و تناقضى که بین آنهاست موجب ضعف آنها مىشود.
دوم اینکه، به مصداق «اهلُالبیت اَدْرى بِما فِى البیتِ»، طبیعت چنین قضایایى ایجاب مىکند که گفته فرزندان و نزدیکان خود فاطمه(س) ملاک قرار گیرد، و چنان که خواهد آمد مفاد روایات وارده از اهلبیت(ع) غیر از این است.
سوم اینکه، در موارد متعددى از متون تاریخى و روایى گزارش شده است که حداقل، بعضى از فرزندان خدیجه(س)، بعد از مبعث متولد شدهاند و مىدانیم که حضرت زهرا(س)، آخرین فرزند خدیجه(س) بوده است.البته برخى مورخان اهل سنت، رقیّه را کوچکترین آنها شمردهاند، ولى مؤلف تاریخ الخمیس، در ضمن دلیلى که مىآورد ولادت رقیّه را قبل از امکلثوم مىداند، در نتیجه حضرت زهرا(ع) آخرین فرزند خواهد بود، چون ولادت امکلثوم قبل از آن حضرت(س) بوده است. چنان که ابنعبدالبرّ نیز همین را در کتاب استیعاب در شرح حال خدیجه(س) آورده است.
البته در اینکه زینب و رقیه و امکلثوم، واقعاً دختران پیامبر(ص) بودهاند یا بزرگ شده در خانه حضرت(ص)، برخى بحث و مناقشه کردهاند و اینک ما را با آن کارى نیست.
چهارم اینکه، برخى از علماى اهل سنت نیز چنان که گذشت، تاریخ آن را بعد از مبعث مىدانند.
پنجم اینکه، این موضوع را بسیارى از محدثان و مورخان سنّى نیز آوردهاند که انعقاد باردارى حضرت خدیجه(س) بعد از آن بود که پیامبر اکرم(ص) در معراج از میوه بهشتى میل نمود. لذا نویسنده تاریخ الخمیس بعد از ذکر پارهاى از این روایات مىگوید: مقتضاى آنها این است که ولادت فاطمه(س) بعد از بعثت بوده است، زیرا معراج بعد از بعثت واقع شده است.
برخى چنان که اشاره شد، به استناد نظریه فقهى کسانى چون شهید آیتاللَّه صدر که حداکثر سنّ باردارى را براى عموم زنان، بدون تفاوت میان قرشى و غیر قرشى، 50 سال دانسته است(23) سال پنجم قبل از مبعث را ترجیح دادهاند، ولى این نیز تنها مىتواند یک استنباط ظنّى باشد، زیرا گرچه عدهاى از فقهاى شیعه همین نظریه فقهى را در باب حداکثر ابتداى زمان یائسگى قایلند، ولى اکثریت فقها این مبدأ را براى زنان قرشى 60 سالگى مىدانند.
علاوه اینکه، این اشکال در صورتى است که بپذیریم حضرت خدیجه(س) در 40 یا 45 سالگى با رسول خدا(ص) ازدواج کرده است؛ چنانکه مشهور نیز همان 40 سالگى است، و الاّ این استبعاد به کلى مرتفع خواهد شد، زیرا گفتههاى دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد و برخى سنین 25، 28، 30 و 35 سالگى را سنّ ازدواج خدیجه(س) شمردهاند.
اینها همه در صورتى است که نخواهیم حضرت خدیجه(س) را به عنوان استثنا ذکر کنیم و الاّ تنها براى رفع استبعاد امکان باردارى در چنین سنینى، یادآور مىشویم که قرآن کریم بعد از اینکه به همسر ابراهیم(ع) بشارت ولادت اسحق(ع) و یعقوب(ع) فرزند اسحق(ع) را مىدهد، از زبان وى که از روى تعجب سخن مىگفت، نقل مىکند که:
قالَتْ یا وَیْلَتى أ ألِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلی شیخاً؛
گفت: اى واى! آیا من داراى فرزند مىشوم در حالى که پیرم و این شوهرم نیز مسنّ است!
البته باز تکرار مىکنیم این را تنها براى رفع استبعاد آوریم.
بنابراین، این دسته از گفتهها که محورشان ولادت پیش از مبعث بود، قابل پذیرش نیست و باید آن را ناشى از اشتباه در محاسبه و یا نقل و یا توهم انطباق با یک فرع فقهى و یا علل دیگرى دانست، و آنچه صحیح به نظر مىرسد و تقریباً مورد اتفاق بین مورخان و محدثان شیعه است، ولادت بعد از مبعث است که سه احتمال در مورد آن ذکر شد؛ سال اول، سال دوم و سال پنجم.
ارزیابى گفتههاى بخش دوم
سال اول بعثت:
این گفته، افزون بر اینکه برخلاف مفاد برخى روایات است که از اهلبیت(ع) وارد شده است و در ادامه خواهیم آورد، مخالف آن دسته از روایاتى است که تأکید دارد حضرت خدیجه(س) پس از اینکه پیامبر(ص) در معراج میوه بهشتى خورد، باردار شد. توضیح اینکه، هر چند در تعیین دقیق سالى که پیامبر(ص) به معراج رفت اختلاف نظر وجود دارد ولى تقریباً میان علماى اسلام اتفاق نظر وجود دارد که معراج، بعد از مبعث بوده است و کمترین سالى که ذکر شده سال دوم بعثت (15 ماه بعد از بعثت) است.
سال دوم بعثت:
وجه مشترک این نظر با گفته سوم در این است که هر دو تصریح دارند که روز ولادت 20 جمادىالآخره بوده است، و فقط اختلاف، در سال ولادت است. از اینرو با توجه به اینکه در گفتههاى گذشته تا آنجا که مجال بررسى بود نفیاً یا اثباتاً، اشارهاى به روز ولادت نشده است، مىتوان با اطمینان گفت که ولادت حضرت فاطمه(س) در 20 جمادىالآخره بوده است و اختلاف نظرى که میان نظر دوم و سوم وجود دارد فقط از نظر سال تولد است.
این گفته نیز هر چند شخصیت بزرگى چون شیخمفید و برخى علماى دیگر شیعه، چنان که گفته شد، قایلند و منابعى که تاریخ معراج را سال دوم بعثت ذکر مىکند، مىتواند شاهدى بر صدق آن باشد ولى با این حال قابل پذیرش نیست، زیرا:
نخست اینکه، مدرک و مستند آن ذکر نشده است. البته شیخ طوسى در کتاب مصباح المتهجّد، آن را برخاسته از پارهاى روایات مىداند ولى آن روایات را ذکر نکرده است.
دوم اینکه، بسیارى از بزرگان شیعه، حتى پیش از مرحوم مفید، همانند مرحوم کلینى و عالم معاصر وى، مرحوم ابنابىالثلج بغدادى، آن را نپذیرفته و گفته سوم را پذیرفتهاند.
سوم اینکه، برخلاف ادّعاى شیخ طوسى که گفته سوم را تنها مستند به یک روایت مىداند، چنان که خواهد آمد، حداقل در سه روایت، تصریح به گفته سوم شده است، و به نظر مىرسد عمده دلیل در این بحث، همین روایات است که ظاهراً معارض قابل اعتمادى ندارند. البته ابىالفرج اصفهانى در کتاب مقاتل الطالبییّن چنان که اشاره شد نظریه 5 سال پیش از بعثت را نیز به امام صادق(ع) نسبت داده است ولى نقل وى از نظر موازین صحت سند، چندان قابل اعتماد نیست، بویژه که روایاتى حتى با سند صحیح داریم که با آن معارض است.
چهارم اینکه، تاریخ معراج نیز چنان که گذشت مورد اختلاف است. علاوه اینکه، صریح پارهاى از روایات است که پیامبر اکرم(ص) دو بار معراج داشتهاند و آیات نخست سوره «والنجم» نیز چنان که مرحوم علامه طباطبایى گفته مؤید آن است.
پیشتر آوردیم که یکى از علماى سنّى نیز همین گفته سوم را پذیرفته است. البته با این استنباط که آن را تطبیق با سال تجدید بناى کعبه نموده است در حالى که تجدید بنا، مربوط به پیش از مبعث است.
سال پنجم بعثت:
با توجه به ارزیابى گفتههاى پیشین، اینک مىتوانیم به گونهاى روشنتر، سال پنجم بعثت را، همان گونه که از شهرت بیشترى نیز برخوردار است، به عنوان سال ولادت حضرت فاطمه(س) ذکر کنیم. و این نظریه علاوه بر شواهدى که پیشتر آوردیم، مستند به روایات قابل اعتمادى است که از خاندان پیامبر(ص) رسیده است. این روایات تا آنجا که در حوصله این بررسى بوده از این قرار است:
در بخشى از حدیث مفصلى که مرحوم کلینى با سند صحیح به نقل سعید بنمسیّب از امام سجاد(ع) آورده، این چنین مىخوانیم:
فَقُلْتُ لِعَلیّ بْنِالحُسَیْنِ(ع): فَمَتى زَوَّجَ رَسُولُاللَّهُ(ص) فاطِمةَ مِنْ علیّ(ع)؟ فَقالَ: بالمدینةِ بَعْدَ الهجْرةِ بِسِنَةٍ وَ کان لَها یؤمَئذٍ تِسْعُ سِنینَ؛
به على بنالحسین(ع) عرض کردم: چه وقتى رسول خدا(ص) فاطمه را به همسرى على(ع) درآورد؟ حضرت فرمود: در مدینه، یک سال بعد از هجرت، و آن زمان، فاطمه 9 ساله بود.
مرحوم کلینى در روایت دیگرى با سند معتبرى از حبیب سجستانى آورده است:
سَمِعْتُ اباجعفرٍ(ع) یَقُولُ: وُلِدَتْ فاطِمَةُ بنتُمحمدٍ(ص) بَعْدَ مَبْعَثِ رَسُولِاللَّهِ خَمْسَ سِنینَ وَ تُوُفِّیَتْ وَ لَها ثَمانُ عشرة سنةً وَ خَمْسَةٌ وَ سَبْعُونَ یَوْماً؛
از امام باقر(ع) شنیدم که مىفرماید: فاطمه دختر محمد(ص) 5 سال بعد از مبعث رسول خدا متولد شد و در حالى وفات کرد که 18 سال و 75 روز داشت.
محمد بنجریر طبرى امامى در کتاب دلائل الامامة خود با سند متصلى از امام صادق(ع) اینگونه نقل مىکند:
... وُلِدَتْ فاطمةُ فی جُمادَى الآخرة، الیومَ العشرینَ منها، سَنَةَ خمسٍ و اربعینَ مِنْ مَوْلِدِ النبیّ(ص) فَأقامَتْ بِمَکَّةَ ثَمانَ سنینَ و بالمدینةِ عشرَ سنینَ وَ بَعْدَ وفاتِ ابیها خمساً و سبعین یَوْماً و قُبِضَتْ فی جُمادَى الآخرة، یومَ الثلاثاء لثلاثٍ خَلَوْنَ مِنه، سنةَ اِحْدى عَشَرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ؛
فاطمه در 20 جمادىالآخره سال 45 ولادت پیامبر(ص) متولد شد و 8 سال در مکه و 10 سال در مدینه اقامت داشت و بعد از وفات پدرش 75 روز زنده بود. و در سهشنبه، 3 جمادىالآخره سال 11 هجرت رحلت کرد.
چنانکه ملاحظه مىشود، در این روایت ملاک تعیین تاریخ ولادت، سن مبارک پیامبر اکرم(ص) قرار داده شده است و لذا از این جهت احتمال تصحیف یا اسقاط در آن نمىرود، ولى ذیل روایت که تاریخ وفات حضرت(س) را بیان مىکند، ظاهراً با صدر روایت در تعارض است، و این خود شاهد خوبى بر این مدّعاست که تشابه خطى میان «سبعین» و «تسعین»، باعث این اختلاف شده است که آیا شهادت حضرت فاطمه(س) 75 روز بعد از وفات پیامبر(ص) بوده است و یا چنان که برخى روایات صحیح دلالت دارد 95 روز؟
تعارض صدر و ذیل روایت از این جهت است که ذیل آن، وفات حضرت(س) را همانند روایات دیگر، در 3 جمادىالآخر مىداند، در حالى که فاصله 28 صفر که بنا بر مشهور، روز رحلت پیامبر(ص) بوده است، تا این تاریخ به 95 روز مىرسد. و این البته خود بررسى مستقلى را مىطلبد.
در نتیجه ولادت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) روز جمعه، 20 جمادىالآخره سال پنجم بعثت بوده است.
منابع : کتاب گلواژه آفرینش
مجموعه نرم افزار کشتی پهلو شکسته
http://hawzah.net/fa
/fontfont size=/font /font/font font size=/p
سلام
مطلب مفیدی بود
خدا قوت
موفق باشید
یا حق
علیک سلام
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی ... التماس دعا