117 بار رساله اش چاپ شد . هفت مرتبه که حتی نام خود را ننوشت . بعد از اصرار قبول کرد که بنویسد : « العبد محمدتقی بهجت »
سید علی آقا قاضی (قدس سره) به فاضل بودنش شهادت داده بود ...
از عطایای الهی اش که می پرسیدی می گفت : اگر خداوند عطیه ای داد ، گفتنی نیست ...
آثار علمی فراوانی داشت اما اجازه نشر نمی داد . می گفت : آثار علمای گذشته و بزرگان هنوز بر زمین مانده است ...
مراقبه را شرط ترقی می دانست و ساعت به ساعت ، لحظه به لحظه ، آن به آن دائم بدان توصیه می نمود و خود تا آخرین ساعات زندگی مادی اش این مراقب دائم و لحظه به لحظه را داشت و هرگز رها نکرد....
سالخورده بود اما از نورانیت و معصومیتش نکاسته بود ...
در اوج بود ولی خود را هیچ می دانست . فقط طلبه بود . جلسات درسش را مباحثه می نامید و شاگردانش را هم مباحثه ای می خواند ...
با همه مسلمانان مهربان بود بیشتر از آنچه برای خودش باشد . می گفت : اگر برای مسلمانان چین دعا نکنیم مسلمان نیستیم . گرفتاری مسلمانان ؛ گرفتاری او بود ..